مدرس برند مدرس برندینگ استاد برند استاد برندینگ سخنران برند سخنران برندینگ تدریس برند تدریس برندینگ آموزش برند آموزش برندینگ

مدرس برندینگ مدرس برند استاد برند

مدرس برند | مدرس برندینگ | استاد برند| استاد برندینگ | سخنران برند | سخنران برندینگ | تدریس برند | تدریس برندینگ| آموزش برند| آموزش برندینگ

مدرس برند مدرس برندینگ

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس برند استاد برند سخنران برند تدریس برند آموزش برند

مدرس برند استاد برند سخنران برند تدریس برند آموزش برند

۲۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

مدرس دوره برند چیست ویژگی های یک برند خوب ثبت علامت تجاری

برند چیست ؟ ویژگی های یک برند خوب | ثبت علامت تجاری

مدرس دوره برند چیست ویژگی های یک برند خوب ثبت علامت تجاری

سمینار بازاریابی کنفرانس بازاریابی

احتمالا عامیانه‌ ترین و دم دست‌ ترین تعریف ممکن برای واژه «برند» این است «نامی که مستقیما دلیل فروش کالاها یا استفاده از خدمات مورد استفاده قرار می‌گیرد».


مشخص است که برند فقط یک نام نیست بلکه بک نشانه یا سمبل یا آرم گرافیکی نیز دارد که منحصر به فرد است، بنابراین می‌توان این مفهوم را برای «برند» ارائه داد:


«برند نام یا نمادی است که با هدف فروش کالاها یا ارائه خدمات مورد استفاده قرار می‌گیرد».


اما قطعا اگر اندکی تامل کنید متوجه می‌شوید که هدف از ایجاد یک برند، چیزی فراتر از فروش کالا یا ارائه خدمات هدف است. برند علاوه بر اینکه سهم بازار را زیر تسلط خود نگه دارد، برای رشد کسب و کار هم راه‌هایی را مطرح می‌کند و کارکنان ماهر و مستعد را جذب و حفظ می‌کند و ارزش خود را نزد سهامداران مجموعه هم ارتقا می‌بخشد.


این‌ گونه است که جان میلیر و دیوید مور این تعریف را برای برند ارائه می دهند «برند نام یا نمادی است که سازمان آن را با هدف ارزش آفرینی برای محصولات خود مورد استفاده قرار می‌دهد».

اما مسئله اینجا ست که حالا «برند» صرفا یک نام یا نماد نیست بلکه عناصر دیگری چون تجربه‌ها، شنیده‌ها، روایات و خاطره‌های ذهن افراد، ویژگی‌های خاص افراد مصرف کننده از آن و حتی موقعیت مکانی مراکز فروش یا ارائه محصولات و قیمت آن‌ها هم در این مجموعه در هم تنیده شده و همه آنها با هم مفهوم «برند» را بوجود آورده‌اند».


در مجموع یکی از بهترین تعریف‌های برند توسط گاردنر و لوی در سال 1955 ارائه شده است «برند مفهومی پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده‌ها و ویژگی‌ها را در بر می‌گیرد. برند نه‌ تنها با استفاده از آهنگ خود (و نیز معنی و مفهوم لغوی خود) بلکه مهمتر از آن با استفاده از هر عاملی که در طول زمان با آن آمیخته‌اند و در جامعه به صورت هویتی شناخته شده و نمود یافته است، با مشتری سخن می‌گوید».


البته تعاریف دیگری هم در مورد برند مورد استفاده قرار گرفته از جمله تعریف استفن کینگ که معتقد است «محصول چیزی است که در کارخانه‌ها ساخته می‌شود و برند چیزی است که مشتری آن را خریداری می‌کند».


از تعاریف بالا مشخص شد که برند مفهومی پیچیده است که جزئیات متعددی دارد، برای بیشتر دانستن درباره برند، دو وجه جداگانه آن را مورد بررسی قرار می دهیم.


اول؛ برند دستاورد رفتار است


یک اصل بین کمدین‌ها پذیرفته شده است؛ نیازی نیست به مردم بگویی که من بامزه هستم و کارهای خنده داری می‌کنم، فقط آن‌ها را بخندان، این اصل در مورد برند نیز مصداق دارد.


مصرف کننده‌ها برند را بر اساس فعالیت‌ها و عملکردی که دارند و نه بر اساس هزینه‌ها و فعالیت‌های تبلیغاتی آن‌ها مورد قضاوت قرار می‌دهند.


در واقع تنها یک تجربه بد مشتری بهترین و حساب شده‌ترین تبلیغات را نابود می‌کند.


تمام عملکردها و فعالیت‌های یک سازمان قابلیت تاثیر گذاری بر «برند» را دارند و برای همین جهت‌گیری کلی سازمان باید برای خلق برند برتر یکپارچه شود.


کریستین ژیواژ در این مورد این تعریف را ارائه داده است


«برند شما تعهد و یا وعده‌ای است که شما را در هر حرکت و تصمیم‌گیری سازمانی، در هر اقدام بازاریابی و هر تعامل با مشتری به او می‌دهید و در دراز مدت هم تلاش می‌کنید به آن‌ها وفادار باشید».


دوم؛ برند تنها در ذهن‌ها است


برخی از مدیران این واقعیت مسلم را که این انسان‌ها هستند که به برندها حیات می‌بخشند نه سازمان آن‌ها، را نادیده می‌گیرند.


هیچ‌کس نمی‌تواند برند را در کارخانه یا محل فعالیت خود یا در تراز مالی موسسه خود پیدا کند بلکه باید آن را در ذهن مصرف کننده‌ها، کارکنان، تامین کننده‌ها، مواد مورد نیاز و سایر افراد مرتبط با موسسه بجوید.


به بیان دیگر «برند» دارای ماهیتی اجتماعی است و قدرتمندترین برندها آن‌هایی هستند که همه افراد مرتبط با آن‌ها نسبت به آن حس مالکیت داشته و آن را متعلق به خود می‌دانند و در مورد آن می‌گویند «این برند دلخواه من است».

یک مثال ساده برای تشرح این وجه برند، یک روزنامه است. یک روزنامه حاصل فرایند رفتاری یا به عبارت ساده‌تر حاصل انتخاب مقالات، تیترها و عکس‌ها و موارد مشابه است که این عناصر حاصل فعالیت‌های روزانه روزنامه‌نگاران و سردبیران است. اما افراد مختلف از هر روزنامه برداشت و تصویر ذهن خاص خود را دارند و حتی کسانی که هیچ وقت روزنامه نخوانده‌اند تصویری از آن و خوانندگان دارند، اما تنها طرفداران پروپا قرص که هر روز این روزنامه را می‌خرند هستند که باور دارند «این روزنامه من است».


یک روزنامه، نویسندگان و خوانندگان خود را به هم پیوند می‌زند. انتشار روزنامه یک سیستم پیچیده از قضاوت‌ها، ارزش‌گذاری ها، اظهار نظر‌ها و... را شکل می‌دهد و در نهایت همه این مسائل در نام روزنامه متبلور می‌شود. این نام به نویسندگان و کارکنان و خوانندگان این امکان را می‌دهد که درک مشترکی از موضع گیری‌ها و رویکردهای روزنامه نسبت به اخبار و مخاطبان خود داشته باشند، این همان مفهوم حضور «برند» در ذهن افراد است.


به طور کلی برند ها به چهار دسته تقسیم می شوند


استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


برند انفرادی

یک شرکت ممکن است بر اساس سیاستی تصمیم بگیرد برندهای مشخصی را برای هر یک از محصولات خود اقتباس کند .

برند فامیلی

برند های فامیلی به یک سری از محصولات خاص محدود می شود. اصطلاح برند فامیلی رجوع می کند به یک نام تجاری   Brand Name که یک شرکت برای یک سری از محصولاتش اقتباس می کند.

برند شرکتی   Company Brand

ما ممکن است برای همه محصولات اسم شرکت کننده  یا تولید کننده را بگذاریم. وقتی یک شرکت تولید کننده محصولات متعددی می باشد این نوع برند شرکتی استفاده می شود. برای مثال نساجی نساجی مازندران، محصولات مهندسی ، شیمیایی و غیره.

ترکیبی از همه Combination Divice  

محصولات اسامی خودشان را دارند و برند شرکتی مشخص می کند که شرکت همه محصولات را تولید می کند. مثل ( تاژ شرکت بهداد )

خصوصیات یک برند خوب


برند می بایست چیزی از هدف تولید محصول، کیفیت، منافع ، استفاده هاو طرز عمل آن و غیره پیشنهاد کند

برند باید ساده،کوتاه و دارای تلفظ ساده بوده و به خاطر سپردن آن آسان باشد. برای مثال:لوکس،ژیلت ، بی بی سی، نایک، بیک و …

برند باید به سادگی تبلیغ و شناسایی شود

برند باید بخشی از یک حالت و طبیعت دائمی باشد

برند باید ساده ، شفاف و جذاب باشد

باید قابل ثبت و حمایت حقوقی باشد

باید مشخص و دقیق باشد

باید دارای صدای لذت بخش در هنگامی که آن را می شنوید باشد

باید اقتصادی بوده و قابل تولید مجدد و تکثیر باشد

باید اصل باشد ( غیر تقلیدی)

نباید به چندین گونه تلفظ شود

نباید تهاجمی (به کسی یا چیزی) و یا اهانت آمیز باشد

باید تصویر خوبی ایجاد کند

نباید قدیمی و کهنه باشد

برای مثال:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس برند تدریس برندینگ

رابطه بین پیشنهاد ارزش و پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد
مدرس برند رابطه بین پیشنهاد ارزش

سخنران فروشگاهی اوقات، خوانندگان متون بازاریابی ممکن است بین دو عبارت پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد و پیشنهاد ارزش دچار سردرگمی شوند و احساس کنند که این دو عبارت، یک معنای مشترک و دو حالت نوشتاری متفاوت دارد. در این مطلب به بیان تفاوت‌های موجود و شباهت‌های این دو مقوله می‌پردازیم.

 

یک پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد شامل یک یا دو موردی می‌شود که یک محصول را از رقبای خودش متمایز می‌کند. به‌عنوان‌مثال، ولوو به تولید و ارائه ایمن‌ترین اتوبوس‌ها و خودروها معروف و شناخته‌شده است. اپل یک برند استوار و باثبات است که ارزش برند ویژه و منحصربه‌فردی دارد. مک‌دونالد به تولید و عرضه همبرگرهای فوق‌العاده و باکیفیت در تمامی شعب خودش معروف است.

 

بنابراین هر یک از برندهای فوق دارای یک مزیت منحصربه‌فرد در عرصه فروش هستند. حالا، به‌منظور درک کامل ارتباط بین پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد و پیشنهاد ارزش، اجازه دهید ببینیم پیشنهاد ارزش به چه معنا است.

 

ارزش جزئی نهفته شده در یک محصول از اولین مراحل شکل‌گیری آن، یعنی شکل‌گیری مفهوم آن تا تحویل شکل نهایی محصول به مشتری و نیز عرضه خدمات پس از فروش آن است. به‌منظور درک بهتر این مفهوم نهفته در محصول تحت عنوان ارزش پیشنهاد می‌کنم مطالب مرتبط با این موضوع از مایکل پورتر را مطالعه کنید. درواقع، هرقدر در زمان طراحی و ساخت محصول مشتری خود را مدنظر داشته باشید، احتمال و شانس بیشتر بودن ارزش محصول بیشتر و بیشتر می‌شود.

 

به‌طور طبیعی، زمانی یک محصول دارای بیشترین ارزش ویژه است که دارای یک پیشنهاد فروش منحصر باشد. دلیل اینکه برند ولوو موردپسند و علاقه بسیاری از مردم و مصرف‌کنندگان است، این است که برای کاربران و استفاده‌کنندگان محصولات خودش ایمنی فراهم می‌آورد. دلیل اینکه برند اپل دارای چنین ارزش ویژه برندی است، این است لپ‌تاپ‌های تولیدی توسط آن واقعاً فوق‌العاده هستند.

 
پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد

 

بنابراین خیلی ساده می‌توانم بگویم که پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد بخشی از پیشنهاد ارزش است. زمانی که می‌خواهید ارزشی برای مشتریان خود فراهم کنید، نیاز به داشتن یک پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد برای فروش محصول خود به مشتریان هستید. این پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد مبنا و زیرساخت اصلی است که ارزش‌های شما بر روی آن استوار می‌شود.

 

ولوو تنها یک تولیدکننده خودرو همانند آئودی، بی ام دابلیو، فولکس‌واگن، تویوتا و دیگر شرکت‌های مشابه است. بااین‌وجود، ارزش بیشتری به مشتری موردنظر خود ارائه می‌دهد، چراکه پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد آن امنیت است. یک لامبورگینی پیشنهاد فروش منحصربه‌فردی مبنی طراحی و سرعت فوق‌العاده زیاد دارد. این پیشنهاد برای خودرویی مانند فِراری جایگاه نمادین و شخصیتی برای مشتری است. بنابراین هر یک از آن‌ها ارزشی را به مشتری نهایی ارائه می‌کنند و هر یک دارای یک پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد هستند.

 

آیا پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد فقط در محصولات برند به‌منظور ارائه ارزش وجود دارد؟ مطمئناً خیر!

 

یک پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد هر چیزی می‌تواند باشد. اگر من یک کیبورد ارگونومیک را معرفی کنم، همین ویژگی ارگونومیک بودن کیبورد پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد من است که می‌تواند منجر به فروش بهتر آن نسبت به کیبوردها معمول در بازار شود. اما اگر اقدام به تبلیغ محصول و عرضه آن در کانال مناسب نکنم، ارزشی هم برای محصول ایجاد نمی‌کنم. بنابراین پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد برای آن دارم ولی ارزش پیشنهادی من خیلی ضعیف است.

 

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


به شکلی دیگر، اگر پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد برای محصول وجود نداشته باشد، بازهم ارزش پیشنهادی به مشتری برای محصول ضعیف واقع می‌شود. اگر ارزشی ایجاد کرده باشید، اما پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد نداشته باشید، به این معنا است که به‌منظور داشتن پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد محصول خود را نسبت به رقبا متمایز نساخته‌اید.

 

به‌طور خلاصه می‌توان گفت که هم پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد و ارزش پیشنهادی در کنار هم‌معنا پیدا می‌کنند و یکی از آن‌ها بدون دیگری معنایی ندارد، اما پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد در دل ارزش پیشنهادی محصول به مشتری قرار دارد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

سمینار بازاریابی و فروش من بهترین فروشنده هستم

سمینار بازاریابی و فروش من بهترین فروشنده هستم

تلفن رزرو سمینار رایگان من بهترین فروشنده هستم 88735952


سمینار بازاریابی کنفرانس بازاریابی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس برند تدریس برند استاد برند سخنران برند

مدرس برند تدریس برند استاد برند سخنران برند

مدرس برندینگ

چگونه با استفاده از بازاریابی محتوا، نام تجاری بسازید؟
اکثر افراد وقتی به ساخت نام تجاری (Branding) کسب‌وکارشان فکر می‏کنند، گزینه بازاریابی محتوا را به‌عنوان اولین گزینه در نظر نمی‏گیرند. آنها اغلب به شکل و رنگ لوگوها و شعارهای تبلیغاتی فکر می‏کنند و برای بازاریابی در محیط‏های آنلاین و آفلاین روی همین گزینه‏ها متمرکز می‏شوند.

. اما امروزه در عصر بازاریابی محتوا و در دورانی که آگهی‏های تبلیغاتی هر روز بیش از پیش کم‏اثرتر می‏شوند، محتوا به یک ابزار قدرتمند برای ساخت نام تجاری تبدیل شده است. در این مقاله به هفت راهکار مهم اشاره شده است که صاحبان کسب‌وکار برای ساخت نام تجاری از طریق بازاریابی محتوا نیاز دارند آنها را مورد توجه قرار دهند.

1) ساخت نام تجاری از طریق محتوا به معنای تولید محتوای تبلیغاتی نیست.

در درجه اول باید بین محتوای تبلیغاتی (Branded content) و ساخت نام تجاری با استفاده از محتوا (Branding with content) تمایز قائل شد. تعاریف مختلفی برای محتوای تبلیغاتی وجود دارد اما ساده‏ترین آنها این است: «هر نوع محتوایی که به‌عنوان جایگزینی برای رسانه‏های تبلیغاتی سنتی مورد استفاده قرار می‏گیرد». این محتوا می‏تواند در اشکال‏ مختلفی تولید شود اما رایج‏ترین آنها مقاله تبلیغاتی (Advertorial)، جانمایی محصول (محتواهای صوتی و تصویری که در آنها به‌طور ضمنی به یک محصول تجاری اشاره می‏شود) و پست‏های اسپانسردار (پست‏های تبلیغاتی که در ازای دریافت مبلغی از تولیدکنندگان، در سایت‏ها و وبلاگ‏های دیگر منتشر می‏شود) هستند. جو پولیزی (Joe Pulizzi) مدیر موسسه بازاریابی محتوا (CMI) دیدگاهی انتقادی در مورد محتواهای تبلیغاتی و به‌ویژه نحوه به‌کارگیری آنها توسط نام‏های تجاری بزرگ دارد: «محتوای تبلیغاتی بازاریابی محتوا را بدنام کرده است. این نوع محتواها صرفا کلماتی هستند که توسط رسانه‏های پولی، مجریان تبلیغات و برنامه‏ریزان رسانه‏ها تولید می‏شوند و ارتباطی با ایده اصلی بازاریابی محتوا ندارند». درحالی‌که تمام محتوای تولید شده توسط کسب‌وکارها به نوعی رنگ و بوی نام تجاری آنها را به خود می‏گیرند، این فرآیند باید به قدری ظریف و ماهرانه انجام شود که نباید محتوا را از پیام اصلی آن (ارائه اطلاعات کاربردی و ارزشمند به مخاطب) دور کند.

2) توجه به مخاطبان‏تان شما را متمایز خواهد کرد.

محتوا به دو شکل قابل تولید است: با استفاده از مدل ذهنی جذب بازدیدکننده، لینک و اشتراک‏گذاری (و نهایتا فروش) یا با مدل ذهنی کمک کردن به مخاطب. برای اینکه محتوای شما واقعا بتواند به مخاطبان‏تان کمک کند، باید برآورده‏کننده نیازها، علائق و مشکلات آنها باشد. براساس گفته سث گودین (Seth Godin)، بهترین راه برای کمک کردن به مخاطبان‏تان از طریق محتوا این است که فضا و فرهنگی از توجه به مخاطبان را ایجاد کنید. او معتقد است: «نام تجاری نمی‏تواند به آدم‏ها توجه نشان دهد، بلکه این خود آدم‏ها هستند که می‏توانند به یکدیگر توجه نشان بدهند. پس اگر در سازمان شما فردی – که لزوما ممکن است مدیرعامل نباشد – تصمیم بگیرد فضایی را ایجاد کند که در آن به افراد توجه نشان داده می‏شود، مخاطبان نیز شروع به توجه به نام تجاری می‏کنند. در چنین فضایی افرادی که به مخاطبان توجه نشان می‏دهند استخدام می‏شوند، پاداش می‏گیرند و در عمل نشا ن می‏دهند که خواسته‏های مخاطبان برایشان مهم است. چیزی که دریافتیم این است که به‌طور طعنه‏آمیزی هر چه افراد به کارشان و مخاطبان آن بیشتر توجه نشان می‏دهند، در مقایسه با سیستم‏های صنعتی و کارکنان‏شان که صرفا برای پول کار می‏کنند عملکرد بهتری خواهند داشت.» برای اینکه بازاریابی محتوایی شما تا حد ممکن موثر واقع شود، فضایی ایجاد کنید که افراد به کارشان و نتیجه آن اهمیت بدهند. مطمئن شوید که اعضای تیم تولید محتوای شما بازار هدف‏تان را می‏شناسند و به نیازهای آن اهمیت می‏دهند و این اهمیت دادن در کل محتوایی که تولید شده و به اشتراک گذاشته می‏شود خودش را نشان می‏دهد.

3) تیم شما باید ارزش‏های نام تجاری‏تان را بشناسد.

اجازه بدهید یک گام به عقب برگردیم و مفهوم ساخت نام تجاری را مورد بررسی قرار دهیم. واژه‏نامه کسب‌وکارهای کوچک، ساخت نام تجاری (Branding) را این‌گونه تعریف می‏کند: «روش بازاریابی از طریق ایجاد یک نام، نماد یا طراحی که یک محصول را نسبت به سایر محصول‏ها متمایز کند و به مخاطب بشناساند.» تعریفی که من آن را بیشتر می‏پسندم این است: «ساخت نام تجاری یعنی اینکه چگونه کسب‌وکارتان را به بازار هدف‏تان معرفی می‏کنید.» به بیان دیگر، دوست دارید وقتی مردم به نام تجاری شما فکر می‏کنند چه تصویر و احساسی در ذهن‏شان ایجاد شود؟ تمامی محتوایی که تولید می‏کنید – چه در قالب محتوای به اشتراک گذاشته شده در شبکه‏های اجتماعی باشد یا محتوای منتشر شده در خبرنامه‏های ایمیلی و سایت‏تان – باید کمک کند که تصویری از ایده و مشخصه‏های نام تجاری شما در ذهن مخاطبان نقش ببندد. این بدان معناست که هر کسی که محتوا را تولید می‏کند، به‌روزرسانی می‏کند، مورد ویرایش قرار می‏دهد و آن را توزیع می‌کند نیاز دارد که دقیقا بداند شما می‏خواهید نام تجاری شما در فضای آنلاین چگونه به دیگران معرفی شود. ‏

4) بیانیه ارزش نام تجاری‏تان را تهیه کنید.

این مورد شرحی بر نکته قبلی است. برای اینکه در محتوای تولیدی شما یکپارچگی و هماهنگی وجود داشته باشد، هر فردی که به نوعی در فرآیند مدیریت محتوا درگیر است باید بداند که شما می‏خواهید نام تجاری‏تان چگونه به دیگران معرفی شود. یکی از ساده‏ترین و اثربخش‏ترین راه‌ها برای حصول اطمینان از این امر آن است که یک بیانیه ارزش نام تجاری (Brand’s value statement) تهیه کنید. می‌خواهید نام تجاری شما معرف چه مفهومی باشد؟ پاسخ این پرسش را در حد یک جمله یا کمتر خلاصه کنید. می‏خواهید به افراد کمک کنید که چه مشکلی را حل کنند؟ برای مثال فردی که پیمانکار ساختمان است می‌تواند بیانیه ارزش نام تجاری‏اش را این‌گونه بنویسد: «ما به صاحبان خانه‏ها کمک می‏کنیم که نوسازی منازل‏شان را به سرعت و با هزینه‏ای معقول انجام دهند». این بیانیه باید در ذهن همه افرادی که قصد دارند برای شما محتوا تولید کنند وجود داشته باشد تا مطمئن شوید همه افراد تیم تولید محتوا، تصویر بزرگ‌تری که مدنظر شماست را می‏شناسند.

5) محتوای شما می‏تواند به نام تجاری شما تبدیل شود.

آیا می‏دانستید که خود محتوا می‏تواند به نام تجاری شما تبدیل شود و بخشی از تصویری که از کسب‌وکار شما در ذهن مخاطب ساخته می‏شود را تشکیل بدهد؟ برای مثال شرکت هاب‌اسپات (Hubspot) را در نظر بگیرید. وقتی به آن فکر می‏کنید اولین چیزی که به ذهن‏تان می‏رسد چیست؟ آیا به نرم‏افزار بازاریابی درون‏گرای آنها و اینکه پست‏های وبلا‏گ‏شان و کتاب‏های الکترونیکی‏شان چقدر خوب آن‏ را تبلیغ می‏کنند فکر می‏کنید؟ نه، شما در عمل به محتوای باکیفیت تولید شده توسط آنها فکر می‏کنید. به بیان دیگر هاب اسپات در ذهن شما مفهوم محتوای باکیفیت را پیدا کرده است. این مدل می‏تواند در هر بازار گوشه (Niche Market) یا صنعت دیگری نیز جواب بدهد. با تولید و توزیع منظم محتوای ارزشمند و مرتبط با نیاز مخاطبان، نام تجاری شما نیز می‏تواند مترادف با محتوای باکیفیت شود.

6) اینکه چه کسی محتوای شما را تولید می‏کند به اندازه خود محتوا مهم است.

آیا تمایل دارید محتوای شما توسط شخصی تولید شود که تا به‌حال اسمش را نشنیده‏اید یا فردی که او را می‏شناسید و به او اعتماد دارید؟ یکی از نکاتی که بسیاری از کسب‌وکارها به آن اهمیت نمی‏دهند انتخاب فردی است که محتوا را تولید می‏کند. وقتی امضای یک فرد شناخته شده پای محتوای شما باشد، تاثیرش را در نام تجاری‏تان نیز نشان خواهد داد. شاید نتوانید آنقدر هزینه کنید که افراد بسیار سرشناس را برای تولید محتوای‏تان استخدام کنید، اما می‏توانید بر روی ایجاد نام تجاری شخصی (Personal Brand) تیم تولید محتوای‏تان کار کنید.


مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس برندینگ مدرس برند

معلم برندینگ معلم برند

استاد  برندینگ استاد برند

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi


7) نام تجاری خود را در مرکزیت محتوای‏تان قرار ندهید.

شما در هر صورت محتوایی را تولید می‏کنید که به شناساندن محصولات و خدمات‏تان کمک می‏کند. اما این به آن معنا نیست که محتوای شما باید راجع به محصولات یا خدمات‏تان باشد. محتوای شما باید درجه اول یک نیاز یا مشکلی که مخاطبان‏ با آن روبه‌رو هستند را مورد هدف قرار دهد، ضمن اینکه می‏تواند کارکرد سرگرم‏کنندگی نیز داشته باشد. اشکالی ندارد که در محتوای‏تان اشاره‏های ظریفی به نام تجاری‏تان داشته باشید، اما مطمئن شوید محتوای شما بیش از آنکه مشخصات نام تجاری شما را بازگو کند، در جهت رساندن پیام اصلی (ارائه اطلاعات کاربردی و ارزشمند به مخاطب) تنظیم شده باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

استاد برند سخنران برند تدریس برند مقاله برند

عنوان مقاله: نقش شخصیت برند بر رفتار مصرف کننده و چالش های برندسازی در آسیا

استاد برند سخنران برند تدریس برند مقاله برند

مدرس برندبهزاد حسین عباسی

چکیده: هدف از این مقاله بررسی نقش شخصیت برند بر رفتار مصرف کننده و ذکر چالش های برندسازی آسیا می باشد. یکی از مطلوبیت های مشتری در انتخاب یک محصول، برند معتبر است. ارزش نشان تجاری یک " اسم ، عبارت، طرح ، نشانه یا ترکیبی از این عناصر می باشد که تعیین کننده هویت یک سازمان خدماتی و متمایز کننده آن از سایر رقبایش می باشد." و توسط عقل ، منطق ، حواس و احساسات مشتریان مورد قضاوت قرار می گیرد. برند یک حرکت ذهنی و روحی است که باید در ذهن مصرف کنندگان، خریداران، سهامداران، کارکنان و کاربران قرار گیرد. برندها دارای ماهیت اجتماعی هستند و آن برندی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن برند را از آن خود بدانند .در بسیاری از بازارها، برند هویت ویژ ه ای برای یک محصول می آفریند و آ نها را به گروه خاصی از جامعه پیوند میدهد، در دنیای امروز و با گسترش اطلا ع رسانی هر حرکت و تصمیم گیری سازمان توسط برند آن سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد .

واژگان کلیدی: نشان تجاری ، ارزش نشان تجاری ، شخصیت ، مشتری






مقدمه

شخصیت برند را هسته ی مرکزی و نزدیکترین متغیردر تصمیم گیری مشتری در هنگام انتخاب می دانند. (نصیری پور و دیگران ، 1389)در ادبیات کلاسیک اقتصاد، نیروی کار، سرمایه و زمین سه عنصر اصلی تولید و سرچشمه های اصلی ثروت به شمار می آیند. ولی این الگو قادر نیست که توضیح دهد که چگونه یک کالا با کارآیی، کیفیت و زیبائی مشابه به سه برابر قیمت کالایی دیگر به فروش می رسد.رویکردهای نوین بازاریابی این پدیده را با هویتی که برند برای مشتری دارد توضیح می دهند. یکی از مطلوبیت های مشتری در انتخاب یک محصول، برند معتبر است. در بسیاری از بازارها، برند هویت ویژ ه ای برای یک محصول می آفریند و آ نها را به گروه خاصی از جامعه پیوند میدهد. از نظر روانشناسی این گونه کالاها علاوه بر کاربرد ظاهری، برای مشتری تشخص و اعتماد به نفس می آفریند، از این رو مشتری آماده است بهای متفاوتی برای آن بپردازد. علاوه بر این، نام تجاری برتر به طور ناخودآگاه برای مشتری به مفهوم کیفیت بهتر محصول است. مشتری با خرید یک محصول برند باور دارد که در مقابل پول خود چیز با ارزشی دریافت کرده است. واقعیت این است که نام تجاری، همانند سرمایه یا فناوری و مواد اولیه در ایجاد ارزش افزوده برای یک سازمان نقش دارد. مشتری و سازمان هر دو از مزایای برند بهره می برند. زمانی که مصرف کننده تجربه یک بار استفاده از یک برند را داشته باشد، با آن احساس راحتی بیشتری داشته، تمایل به استفاده از آن محصول بالا می رود. نا مهای تجاری اطلاعاتی در مورد کیفیت کالا، عملکرد و سایر جنبه های کالا می باشند و باعث می شوند مشتری ریسک کمتری را متحمل شود. نام تجاری به صاحبان آ نها معنا می بخشد و همچنین جزء ثروت آ نها محسوب می شود. در دنیای بازاریابی امروز شخصیت برند مفهوم جذاب و گیرایی دارد. سهم برند می تواند از طریق مدیریت خوب ارتباط با مشتری و ارج نهادن به او و توجه به نیازهای وی، به طور موفقیت آمیزی توسعه یابد. بین عملکرد و اعتبار شرکت یک رابطه مثبت وجود دارد به این صورت که افزایش اعتبار شرکت باعث افزایش سهم بازار و افزایش سهم بازار باعث افزایش ارزش شرکت می شود. البته اعتبار شرکت از عملکرد گذشته شرکت در ابعاد مالی و اجتماعی نیز ناشی می شود. یک نام و نشان اخلاقی، اعتبار شرکت را افزایش می دهد و این اعتبار مانند یک حلقه باعث تقویت نام و نشان می شود. (همان منبع، 16)

کلیات تحقیق

تعریف ارزش نشان تجاری 

ارزش نشان تجاری یک " اسم ، عبارت، طرح ، نشانه یا ترکیبی از این عناصر می باشد که تعیین کننده هویت یک سازمان خدماتی و متمایز کننده آن از سایر رقبایش می باشد." و توسط عقل ، منطق ، حواس و احساسات مشتریان مورد قضاوت قرار می گیرد. همچنین ایجاد یک حس راحتی و آسایش به عنوان نقش یک نشان تجاری برنامه ریزی شده است، چرا که نشان تجاری شخصیت ، سبک زندگی ، آرمانها و رفتار مشتریان را مشخص می کند . در واقع نشان تجاری تعیین کننده منشاء و مرجع تولید کننده محصول ( کالا/ خدمت) ، تخصیص دهنده مسئولیتها به تولید کننده محصول ، پدید آورنده تعهد و تقلیل دهنده هزینه های جستجو می باشد، به علاوه کیفیت محصول را به نمایش می گذارد. (جلال زاده و اختیاری، 1388) برند یا "نام، واژه، علامت، نشانه، طرح یا ترکیبی از این ها که با هدف شناسایی کالاها و خدمات فروشنده یا گروهی از فروشندگان و جهت متمایز نمودن آن ها از رقبا به کار می رود" ارائه کننده تهعد به ثبات و کیفیت می باشد. تجربیات نشان داده است که یک برند قوی، ابزاری مهم در پیاده سازی اهداف بازاریابی برای بهیود وفاداری برند، ممتاز قیمت مبتنی بر برند و حاشیه سود، افزایش روانه سازی محصولات جدید به بازار، سهامداران بیشتر و افزایش سود صاحبان سهام و تمایز آشکار، ارزشمند و پایدار و نیز ساده سازی تصمیم گیری های مشتریان، کاهش ریسک مشتریان و تعیین مجدد انتظارات آن ها به شمار می آید P. Raj Devasagayam and Cheryl L. Buff , 2010 ))

چارچوب شناسایی ارزش نشان تجاری

دیوید آکر در کتاب خود به نام (ایجاد برندهای قوی) بر چگونگی فرایند ایجاد برند با تمرکز بر مفهوم شناسایی (هویت) برند تاکید دارد. به عبارت دیگر ، او معتقد است که شناسایی برند پایه و اساس ایجاد یک برند قوی می باشد. آکر اظهار نموده است که شناسایی برند یک مجموعه منحصر به فرد ار تداعی های برند است که استراتژیست برند میل به ایجاد، حفظ و نگهداری آن ها دارد. .(کاظمی راد ،1388).

او چهار دیدگاه را برای شناسایی برند معرفی کرده است که عبارتند از:

1. برند به عنوان محصول: این دیدگاه در برگیرنده ابعادی است از قبیل ویژگی های محصول ، کیفیت و قلمرو محصول و محصولات مربوط به یک برند معین . ابعاد دیگر آن نیز شامل استفاده از موقعیت مناسب که در زمان مناسب رخ می دهدکه شرکت برای تسلط بر موقعیت کاربردی خاصی تلاش می کند. کاربران که بر موضع یابی یک برند با نوع خاصی از کاربران دلالت دارد و رابطه برند با کشور مبدا آن ، که باعث ایجاد اعتبار برای برند می شود.

2. برند به عنوان سازمان: این دیدگاه بیشتر بر ویژگی های سازمان تمرکز دارد و نوآوری و توجه سازمان به مشتریان را شامل می شود. همچنین این دیدگاه در مقابل بعد جهانی دارای بعد محلی نیز می باشد و این موضوع که سازمان ، هویت جهانی داشته باشد و یا برای پیوستن به بازارهای محلی تلاش کند، به انتخاب سازمان بستگی دارد. استراتژی محلی از طریق ایجاد رابطه با مشتریان ، می تواند به درک بهتر نیازهای آنها بیانجامددر حالی که یک استراتژی جهانی به طول عمر و پایداری برند اشاره دارد و متضمن آینده آن برند می شود.

3. برند به عنوان شخص: این دیدگاه شامل بعد شخصیتی برند است. شخصیت برند به مجموعه ای از ویژگی های انسانی مرتبط با برند گفته می شود. این ویژگی های انسانی مرتبط با برند گفته می شود. این ویژگی ها می تواند شامل جنس ، سن، علاقه و توجه فرد و ... باشد.

4. برند به عنوان سمبل(نماد): آکر معتقد است که یک سمبل قوی می تواند پایه و اساس شناسایی و هویت برند باشد و باعث افزایش قدرت تشخیص و یا میزان یادآوری برند در بین مشتریان شود.به عقیده وی ، شیوه های بصری و عینی مانند تصویر سازی با نمایش یک برند معنادار می تواند از موثرترین راه های ایجاد سمبل برای برند باشد .(همان منبع،97-100).

ادراک و برداشت برند عمومی


مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس برندینگ مدرس برند

معلم برندینگ معلم برند

استاد  برندینگ استاد برند

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi

ادراکات عمومی از برند به ادراک کلی درباره برند برمی گردد که بر اساس یک تصویر و دیدگاه کلی از برند ایجاد شده است.

بر اساس این تعریف دو جنبه آگاهی برندی و تصویر برند ادراک عمومی از برند را منعکس می کنند. آگاهی برند وتصویر برند، یک نقش مهمی را در تصمیم گیری مصرف کننده بازی می کنند زیرا آگاهی برندی بر روی شکل گیری و نیرومندی نمایندگی های برند در یک منطقه تأثیرمی گذارد. همچنین افزایش سطح آگاهی برندی و تصویر برند می تواند ارتباطات بازاریابی رابه طور اثربخشی افزایش دهد زیرا مصرف کننده ایی که به طور مناسب و مطلوبی به یک برند متمایل شده است و دارای زمینه مطلوبی نسبت به آن است ممکن است به تبلیغات به طور مثبتی پاسخ دهد و بنابراین کمتر نیاز به تبلیغات گسترده و آشکار جهت رسیدن به اهداف وجود دارد.آگاهی برندی به وسیله شناخت برند و به یادآوردن برند درک می شود. شناخت برند مرتبط است به توانایی مصرف کننده برای تبعیض برند به طور صحیح و درست در بین برندهای رقبا و به یاد آوردن برند به توانایی مصرف کننده برای بازیابی یا زایش برند

به طور صحیح از حافظ هاش اشاره دارد تصور برند مرتبط با پرستیژ و شهرت یک برند است. سطوح بالایی از آگاهی و تصور برند منجر به ادراک مثبت برند می شود . شرکت ها اغلب برند خود را برای معرفی محصولات جدید توسعه می دهند اما این کار می تواند باعث به خطر انداختن تصور برند شود و کاری بسیار پر ریسک است. ( دعایی و حسن زاده ،1389).چنانکه تحقیقات نیز نشان داده است که توسعه برند بر تصور برند تأثیر می گذارد همچنین در توسعه برند مثبت گرایی برند بر روی ارزیابی مشتریدر خصوص برند و در نتیجه توسعه آن تأثیر می گذارد و باعث موفقیت توسعه برند می شود (مثبت گرایی برند یعنی برند به عنوان برندی که در جستجوی تأمین رضایت و منفعت مشتری است شناخته شود ) علاوه بر این ، شرایط رقابتی در بازار و استراتژی های رقبا در خصوص برندهای خود بر روی مثبت گرایی برند و در نتیجه موفقیت توسعه برند تأثیر می گذارد تحقیقی توسط الاواررت ا و همکارانش ( 2009 ) در خصوص استفاده از نا مهای جدید و نام های مشتق شد ه از برند کنونی محصولات شرکت انجام شد. آنها به ای ن نتیجه رسیدند که استفاده از نام های مشتق شده در صورتی که برند کنونی موفق باشد و مشتریان از آن ادراک خوب و مثبت داشته باشند سریع تر و راحت تر از سوی مشتریان پذیرفته می شود و موفق تر هستند همچنین استفاده از این نام های مشتق شده از برند به جای استفاده از برند کنونی در صورتی که محصول جدید با مشکلی روبه رو شود به برند اصلی لطمه جدی وارد نمیکنند.( همان منبع،30).

ابعاد ارزش ویژه ی برند در مدل آکر

1. وفاداری به برند 

جوالجی و مبرگ دیدگاههای رفتاری، نگرشی و انتخابی تعریف کرده اند. در این مورد دیدگاههای رفتاری مبتنی است بر میزان خرید یک برند خاص و دیدگاه نگرشی سلایق و ترجیحات مشتری در مورد برندها را به هم پیوند میزند. تعاریف مرتبط با دیدگاه انتخابی بر دلایل خرید یا عواملی که ممکن است انتخابها را تحت تأثیر قرار دهد متمرکز است.آکر وفاداری به برند را به عنوان موقعیتی تعریف میکند که نشان میدهد چقدر احتمال دارد یک مشتری به برند دیگری روی آورد، به خصوص هنگامی که آن برند تغییری در قیمت یا سایر جنبه های کالا ایجاد میکند. کلر(2003 :37 ) به قولی دیگر؛ وفاداری به برند را تحت اصطلاح طنین برند تجاری مورد بررسی قرار میدهد که به ماهیت روابط مبتنی بر مشتری و حدی که مشتریان احساس همسازی و جور بودن با برند میکنند، باز میگردد. به کمک طنین برند درست و دقیق مشتریان بسیار وفادارند، فعالانه در تعامل با برند هستند و در تجارب خود با دیگران سهیم میشوند. این تعاریف از وفاداری به برند رابطه ی مستقیمی را بین وفاداری به برند و ارزش ویژه ی برند خاطر نشان می سازد.(آکر، 1991).

2. کیفیت ادراک شده 

کیفیت ادارک شده به عنوان «ادراک مشتری از کیفیت یا برتری کلی یک محصول/خدمت با توجه به هدفی که آن محصول/خدمت داشته و نسبت به سایر محصولات/خدمات موجود در بازار »، تعریف شده است. این مسأله یک الزام رقابتی است و بسیاری از شرکتها امروزه، کیفیت مشتری مدار را به ابزار استراتژیک نیرومندی مبدل ساخته اند. آنها رضایت و ارزش مشتری را از طریق برآوردن مداوم و سودمند نیازها و ترجیحات مشتریان در مورد کیفیت ارضا کرده اند. کاتلر ارتباط درونی بین کیفیت محصول/خدمت، رضایت مشتری، و سودآوری شرکت را مورد توجه قرار داده است.

3. آگاهی از برند 

برندها در میزان قدرت و ارزشی که در بازار دارند، متفاوت اند. در یک طرف برندهایی هستند که توسط اکثر مصرف کنندگان شناخته شده نیستند، در طرف دیگر برندهایی وجود دارند که خریداران آگاهی نسبتاً بالایی به آنها دارند. آکر آگاهی از برند را به عنوان « توانایی خریدار بالقوّه برای تشخیص و به خاطرآوردن این که یک برند عضوی از یک طبقه کالایی خاص است » تعریف کرده است. ارزش ویژه ی برند مبتنی بر مشتری هنگامی رخ میدهد که مشتری آگاهی و آشنایی زیادی نسبت به برند داشته باشد و برخی از نشانه ها و تداعیهای منحصر به فرد، قوی و مطلوب برند را به خاطر آورد.

4. تداعی، همخوانی برند 

تداعی برند هر چیز مرتبط با برند در حافظه است. همخوانی و تداعی برند ممکن است به صورت همه ی فرمها و ویژگیهای مرتبط به یک کالا و یا جنبه های مستقل از خود کالا مشاهده شود. تداعیها و همخوانیها معرّف مبنایی برای تصمیمات خرید برای وفاداری به برند هستند و همچنین آفریننده ی ارزش برای شرکت و مشتریانش می باشد. 

تداعی برند را به عنوان عنصر کلیدی در تشکیل و مدیریت ارزش ویژ ه ی برند مطرح کرده اند. از این رو، ارزش ویژه ی برند قوی مبیّن این مطلب است که مشتریان همخوانی و رابطه ی مثبت زیادی با برند احساس میکنند.( سید جوادین و شمس ، 1386)


شکل شماره یک- مدل ارزش ویژه مارک












روابط بین شخصیت مصرف کننده و شخصیت برند

مصرف کنندگان اغلب با اعطاء ویژگی های شخصیتی به برندها برای آنها جنبه های انسانی قائل می شوند، و بازاریابان اغلب این ادراکات را با جایگاه یابی برند ایجاد یا تقویت می کنند. ویژگی های شخصیتی برند معنای نمادین یا ارزش احساسی فراهم می کند که می تواند به ترجیحات برند مصرف کنندگان کمک کند و می تواند پایدارتر از ویژگی های عملکردی باشد . جایگاه یابی موفق شخصیت یک برند در یک رده محصول نیازمند مدل های اندازه گیری است که قادر به تفکیک کردن ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد یک برند از آن ویژگی هایی که وجه مشترک همه نام های تجاری در آن رده محصول است باشد. مصرف کنندگان یک برند را درک می کنند با ابعادی که نوعا از شخصیت افراد می گیرند ، و آن را به حوزه برند ها تعمیم می دهد . ابعاد شخصیت برند با تعمیم ابعاد شخصیت انسانی به حوزه برندها تعریف شده است.

ویژگی های شخصیتی در برند

ویژگی های شخصیتی انسانی توسط عوامل چند بعدی مانند رفتار فردی، ظاهر، نگرش و اعتقادات ، وخصوصیات دموگرافیک مشخص می شود. بر اساس نظریه صفت ، مشاهده می شود که پنج بعد شخصیتی پایدار وجود دارد، همچنین این ابعاد شخصیت انسان را " پنج بزرگ" نامیدند.(batra et al .1993) " پنج بزرگ" ابعاد شخصیت انسانی برون گرایی/درون گرایی، سازگاری، آگاهی (هوشیاری)، ثبات عاطفی( استواری هیجانی)، و فرهنگ هستند . بر اساس این ابعاد شخصیت انسان ، آکر ابعاد جدید: " پنج بزرگ" مربوط به نام های تجاری را شناسایی کرد. اینها صداقت ، هیجان، شایستگی، پیچیدگی( دلفریبی)، و ناهمواری( پستی و بلندی) هستند. این الگو نشان می دهد که این ابعاد شخصیتی برند ممکن است به روش های مختلف بر اولویت مصرف کننده به دلایل مختلف عمل کنند یا تاثیر بگذارند. صداقت ، هیجان وشایستگی بخشی ذاتی از شخصیت انسانی را نشان می دهند در حالی که پیچیدگی و ناهمواری ابعادی از تمایلات فردی هستند. از این رو ، گزاره زیر در نظر گرفته شده است به عنوان نام های تجاری آشنای مشتریان که شباهت دارد به شخصیت خودشان و نشان داد نزدیکی واژه های روانشناختی و ویژگی های عاطفی(هیجانی).

برندها بر تصمیمات مصرف کننده برای خرید در هر یک از روش های فوق، یا از طریق ترکیبی از آنها تاثیر می گذارند. تداعی معانی برند –شخص همچنین می تواند ماهیت شخصی بیشتری داشته باشد. برندها می توانند با مردمی که استفاده می کنند یا استفاده کرده اند از آن برند خاص تداعی شوند، به عنوان مثال دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده. همچنین ، برندهای دریافت شده به عنوان هدیه نیز می تواند تداعی معانی شوند با شخص به واسطه آن کسی که از او هدیه را دریافت کرده است. این تداعی معانی های شخصی برای جان بخشیدن برند به عنوان یک وجود دارای حیاط ( موجودزنده) در اذهان مصرف کنندگان به کار می رود. محصولاتی مانند کارت های اعتباری طلایی، ساعت ها یا آیتم های پرستیژی کمک می کنند به مردم برای ابراز خودشان به دیگران با نشان دادن اینکه آنها متفاوت هستند و به چیزهایی دست یافته اند. آنها به عنوان الحاقی های شخصیت عمل می کنند، بنابراین آن واقعا "خیالی" است ، و کلید مدیریت و توسعه برند درک روشن از منافعی است که مشتری در جستجوی آن است. بارها و بارها، تحقیقات نشان داده اند که نیروی محرکه واقعی پشت رهبری بازار ارزش درک شده است ، نه قیمت یا ویژگی های ذاتی محصول. تا زمانی که یک برند به مشتری یک ارزش درک شده برتر را ارائه می کند ، عملکرد خوب بازار را به دنبال خواهد داشت، که باعث ثبات ( سازگاری) یک ویژگی بسیار مهم برند می شود . از این رو این ممکن است که ترویج روابط مصرف کنندگان با برندهایی که در شیوه زندگی ، جنسیت ، سن ، سوابق تحصیلی، ارزشهای اجتماعی و فرهنگ درگیر است، بیان شود. 

اثر شخصیت برند بر سه پیامد ارتباطی عمده (اعتماد، وفاداری و تعهد به برند)

چگونه می توان وفاداری مشتری را افزایش داد؟ این پرسش در حال حاضر، چالشی اساسی برای اساتید بوده و موجب به وجود آمدن موضوع پژوهش نامحدودی برای محققان می گردد. آن نیز باعث مطرح شدن پیچیدگی دوگانه ی مفهوم سازی و عملیاتی نمودن مفهوم وفاداری شده است. رویکردهای گوناگونی وجود دارند از جمله: رفتاری، نگرشی و آمیخته. رویکرد رفتاری به خودی خود اجازه ی ایجاد تمایز صحیح بین وفاداری و سایر انواع رویکردهای تکراری را نمی دهد. برای اینکه بتوان مشتری ای را واقعاً وفادار به برند خاصی تلقی نمود،او نه تنها بایستی آن برند را به طور مکرر خریداری نموده باشد بلکه می بایستی نسبت به آن، نگرش های مثبتی داشته باشد. یکی از راه های انگیختن حس وفاداری مشتری به شرکت، ایجاد عملیات بازاریابی رابطه مدار با اوست که مورگان و هانت آن را به عنوان مجموعه ای از فعالیت های صورت گرفته با هدف ایجاد، توسعه و حفظ تعاملات موفقیت آمیز تعریف می کنند. پس از این کار، شرکت در طول زمان تلاش به حفظ روابطی با مشتریان خود می کند. شرکت برای انجام این کار می تواند بر برند خود تکیه کند که به صورت پشتیبان این رابطه در آید. برندها، موضوع اصلی پژوهش های بسیاری از جمله مفاهیم هویت برند، ارزش ویژه برند ، تصویر برند و در نهایت شخصیت برند واقع شده اند. 

هویت برند در بر دارنده ی تمام عناصر شکل دهنده ی موجودیت برند می باشد. این مفهوم از طریق 6 سطح هرم هویت برند- شامل بعد فیزیکی، شخصیت، فرهنگ، ارتباطات، انعکاس مصرف کننده و ذهن گرایی مصرف کننده – به شرکت ها امکان تعیین معنا و مفهوم، پروژه و طراحی برندهایشان را می دهد. در مقابل، تصویر برند، مفهومی دریافتنی و ادراکی است. آن نتیجه ی تعبیر مصرف کنندگان از تمام علائم منعکس شده توسط برند (نام برند، علائم دیداری، ارتباطات و غیره) و/یا منابع خارجی است. در نتیجه، هویت برند قبل از تصویر برند قرار دارد. آن تأثیری اضافی بر واکنش مصرف کننده به برند دارد که ورای محصول و صفات آن امتداد دارد. توافق مقالات بر این است که ارزش ویژه برند تحت تأثیر تصویر برند می باشد که مجموعه ای از معانی ای است که در ذهن مصرف کننده درباره برند قرار دارد. این معانی می توانند هم کارکردی و هم انتزاعی باشند. معانی انتزاعی ورودی های شخصیتی هستند که مشتری به برند می دهد که یکی از اجزای تصویر برند می باشد.شخصیت برند که به عنوان تمام صفات و ویژگی های شخصیتی افراد که با برند تداعی گشته تعریف می شود، مفهومی در حوزه ی بازاریابی رابطه مند است. آن کمک به درک بهتر توسعه و حفظ روابط بین برندها و مشتریان می کند. به علاوه توضیح دهنده ی چگونگی تأثیرگذاری این روابط بر رفتار مصرف کنندگان می باشد. مطالعات گذشته در مورد شخصیت برند را می توان به سه حوزه ی پژوهشی جداگانه تفکیک نمود: مفهوم سازی و توسعه ی معیار سنجش و اندازه گیری ساختار، درک تأثیر تجانس و تناسب بین شخصیت های برند و مشتری بر انتخاب محصول، تأثیر شخصیت برند بر رفتار مصرف کننده. هدف این پژوهش، ارائه مدلی است که شامل اثرات مستقیم و غیر مستقیم شخصیت دریافتی از برند بر سه پیامد رابطه ای عمده ی این ساختار، اطمینان، وفاداری و تهعد به برند باشد. بنابراین، این مطالعه، به روشنی در موازات سه حوزه ی پژوهشی فوق قرار دارد. علاوه بر پیوندهای بین شخصیت برند و اطمینان، وفاداری و تعهد، پیوندهای وابستگی متقابل بین این پیامدهای رابطه ای نیز مورد بررسی قرار خواهند گرفت. اگرچه پژوهش های قبلی بر بررسی پیوندهای خاص نظیر به طور مثال وفاداری- شخصیت برند، اطمینان- تعهد تمرکز داشته اند اما این مطالعه تمام این پیوندها را به طور همزمان بررسی نموده و از این رو، مدلی یکپارچه از پیامدهای رابطه ای شخصیت برند را مطرح می کند.( Didier Louis, Cindy Lombart, 2010)

چالش های برند سازی شرکت های تولیدی آسیا 

1. معضل برند سازی 

افزایش در بهره وری بیش از هر چیزی شد که قبلاً در خلال تمدن بشری به آن دست یافته شده بود.نسخه ی صنعتی شدن قبل از ورود به آسیا در سرتاسر کشور های اروپا و آمریکای شمالی ،منسوخ گشت.تنها در چند دهه،صنعتی سازی باعث شد ژاپن از یک کشور فئودال به ملتی صنعتی مدرنی تبدیل شد که قابلیت غلبه در جنگ علیه قدرت اصل اروپا یعنی روسیه را داشت.بعد از این واقعه،صنعتی شدن در خلال دهه ی 80 و طی الگویی که گاهاً از آن به عنوان "غاز های پرنده" نام برده می شوددر سرتاسر آسیا گسترده شد.این فرایند در آغاز باعث تحول اقتصاد های پلنگی هنگ کنگ ،سنگاپور ،کره ی جنوبی و تایوان گشت.سپس در سایر کشور های آسیا از جمله چین،هند،مالزی،تایلند و ویتنام وسعت یافت.اما قوانین این بازی در خلال 25 سال اخیر تغییرات چشمگیری پیدا کرد.

در جهان پسا صنعتی،تولید، دیگر موتور مشابه خلق ارزش عصر صنعتی نبود.حالا از آن جایی که کالا هایی با کیفیت بالا در هر جایی تولید می شوند،تولید به شدت به بازار های جدیدی انتقال داده می شد که هزینه ی نیروی کارشان پایین بود.در اثر این تغییرات،تولید به ظرفیت کالا هایی تبدیل شد که افزایش رقابت و کاهش حاشیه ها از ویژگی های بارز آن بود.آن دسته از شرکت هایی که بیشترین ارزش را در این نوع از اقتصاد داشتند،شرکت هایی بودند که قابلیت های مربوط به طراحی،بازاریابی،توزیع و خدمات را تحت کنترل خود داشتند.تولید واقعی کالا ها شدیداً به متخصصان تولید برون سپاری شد.در این دنیای جدید برون سپاری،شرکت ها دیگر لزوماً بر اساس دارایی های تولیدی تحت مالکیت خود،رقابت نمی کردند.پرسش این جاست که آیا این مسئله پدیده ای منحصر به فرد برای شرکت های در حال حاضر متحمل همان فرایند انتقالی می شوند که در شرکت های قرن 20 آمریکا،اروپا،ژاپن و کره جریان داشت؟ اگرچه به لحاظ چالش هایی که این شرکت ها اکنون با آن مواجهند،شباهت های واضحی وجود دارد اما اعتقاد ما این است که به دلیل وجود عوامل بازاری و شرکتی،مطالعه ی فرایند انتقال فعلی به جاست.

1.1 چالش های سطح بازاری

استدلال ما این است که 3 عامل بازاری وجود دارند که چالش های خاصی را برای شرکت های تولیدی آسیایی که در حال حاضر به برند گذارها تبدیل می شوند به همراه دارند. اول این که شرکت های در حال توسعه ی آسیا،در میدان بازی پیچیده ای رقابت می کنند که با رقبایی مواجهند که به مدت چندین دهه مهارت های برند سازی ضعیفی دارا هستند.این مسئله باعث می شود که بازار در مقایسه با شرکت هایی که در خلال قرن بیستم،رهبران برند سازی بودند ،سرسخت تر باشد.با توجه به این موضوع ، برند گذاران جدید آسیا بایستی از فرایند طویل آزمون و خطا دوری گزینند.دوم این که،انتظارات مشتریان اکنون بیشتر است چون ما در جامعه ای جهانی زندگی می کنیم که مشتریان از بین طیف وسیعی از محصولات حاصل از گوشه و کنار جهان، حق انتخاب دارند؛و دیگر محدود به انتخاب کالا های تولید داخلی نیستند این به آن معناست که جلب کردن مشتریان به محصول جدید ی که وارد بازار می شود،زمان بیشتری به طول می انجامد چون اغلب جانشین های زیادی برای ان وجود دارد.سوم این که،تجربه ی مشتری در حال تبدیل شدن به جز اصلی نحوه ی رقابت نه تنها شرکت های خدماتی بلکه شرکت های تولید کالا ها می باشد. به این فکر کنید که تجربه ی مشتریان چه قدر برای شرکت هایی مانند Apple،BMW،IKEA،Louis Vuitton،Sony و Zara مهم و حیاتی است.

1.2 چالش های سطح شرکتی

با توجه به مطلب فوق،معتقدیم که 3 چالش سطح شرکتی وجود دارد که باعث سنگین شدن هزینه ی تغییر و تحولات برای برند سازان جدید آسیا می گردد.اول این که ،ریشه ی بسیاری از این شرکت ها تجاری است،این مسئله به ویژه در مورد شرکت های خانوادگی صادق است.تفکر تجاری بیشتر بر سود بالا و حاشیه ی کمتر تمرکز دارد.از این رو،بیشتر به اعتقادی قوی بر مزایای استراتژی "Push" یعنی( فروش و کانال ها) می انجامد تا به استراتژی Pull (یعنی برند سازی و جاگذاری). بیشتر برندسازی جدید آسیا بدون تمرکز بر تحقیق و توسعه یا ایجاد نوآوری ها مستقیماً از تجارت به تولید روی آوردند.این مسئله در تضاد کامل یا بیشتر شرکت های اروپا،آمریکا،کره و ژاپن است که تمرکز آن ها بیشتر بر تحقیق توسعه بوده و حول نوآوری های مهم در بخش هایی مانند تولید انرژی،مخابرات،برق مصرفی،هواپیمایی و تولیدات اتوماتیک بودند.نوآوری ها که تحت حمایت حقوق انحصاری بودند،اقتباس دیدگاهی بلند مدت را که بر عکس استراتژی Push، بر مبنای استراتژی pull بود. تسهیل می بخشیدند.

دوم این که با توجه به فاصله ی بیشتر قدرت در فرهنگ آسیایی،شاهد اتکای بیشتری بر مدیریت آمرانه در منطقه هستیم.

سوم این که برند سازان جدید آسیا ،تمایل زیادی بر سرمایه گذاری در تحقیقات بازار و نیز خدمات مشاوره ی برند و استراتژی دارند.این مسئله کسب مهارت های مورد نیاز برای موفق شدن در برند سازی را دشوارتر می سازد.ممکن است این موضوع ناشی از فاصله ی بیشتر قدرت باشد شاید به موجب آن مالکان و مدیران تمایل بیشتری به چالش های برند سازی شرکت های تولیدی آسیا داشته باشند.( Andreas Birnik & others, 2010)

علاقه به برند سازی 

با توجه به این زمینه ، غافلگیر کننده نیست که مدیران بسیاری از شرکت های آسیایی نگران شده باشند. اکثر مدیران آسیایی به برندسازی به چشم اکسیر به دام انداختن کالا ها نگاه می کنند.حرکت به سمت بالای زنجیره ی ارزش،جذاب به نظر می رسد چون باعث می شود شرکت های تولید گرا، توجه خود را معطوف به روابط مشتری نموده و الزامات قیمتی بوجود آورند.شرکت ها بیشتر از این که،صرفاً تولید کننده باشند،می توانند حاشیه های ناچیز خود را بهبود بخشند و به سهم بیشتری از ارزش کل تولید شده دست یابند. چند علت دیگر برای تبدیل شدن بازاریابی به نقطه ی عطف مدیریت وجود دارد.همان طور که اشاره شد ،حاشیه های ناچیز تولید تحت فشار مداوم کاهش هستند.فرصت های تمایز در تولید ناب بسیار محدود هستند که به رقابت مبتنی بر قدرت بین بازیکنان می انجامد که شرکت های چند ملیتی آن ها امکان انجام بازی حذفی علیه یکدیگر را دارند.این شامل بازیکنان داخلی و بازیکنان بین المللی ساکن در کشور هایی می شود که هزینه های نیروی کار آن ها حتی کمتر است.جریان های قابل توجه سرمایه گذاری های مستقیم خارجی (FDI) به کشور های آسیایی نیز به این معناست که بسیاری از کشور های چند ملیتی در کارخانه های تولیدی ناحیه ی فعال هستند.از این موضوع این گونه بر می آید که شرکت های چند ملیتی خارجی از فرایند تولید با هزینه ی پایین مشابه تولید کنندگان آسیایی نظیر Dell در چین ،سود می برند.این مسئله باعث خنثی شدن برخی از منافع صادراتی شرکت های تولیدی آسیا شده و فشار بیشتری بر حاشیه ها وارد می کند.به علاوه شرکت های تولیدی داخلی در بازار های جدیدی مانند چین و هند،به شدت پی به این موضوع برده اند که رقابت بر مبنای کالا های اولیه،دیگر کافی نیست مشتریان متعلق به بخش های بزرگ خریداران پیچیده دیگر با کالا های ابتدایی ارضا نشده و تقاضا باعث متمایز شدن کالا و خدمات شده است.

جاگذاری داخلی برند

برای تضمین تجربه ی مطلوب مشتری،جاگذاری داخلی برند،ضروری است.تغییر غالب ذهنی تولید ناب به مالکیت برند مستلزم تغییرات گسترده در سازمان دهی است.یک برند داخلی همراه با فعالیت های جاری روانه ی بازار می شود تا جاگذاری آن به عوامل تعیین کننده ی قوی موفقیت تبدیل شود.اعتقاد ما این است شرکت ها بایستی علاوه بر پیشنهادات خارجی پیشنهادات ارزش داخلی را نیز توسعه دهند. این پیام ممکن است بسته بر مخاطبان نیاز به تقسیم بندی داشته باشد.اما از دیدگاه یک کارمند متوجه پاسخ هایی به سوال اصلی "این کار چه فایده ای برای من دارد؟" می شویم.تغییرات به آسانی ایجاد نمی شوند و افراد معدودی هستند که از عوض شدن لذت می برند.به این خاطر است که برند سازی بایستی جدی تلقی شود.ما ایجاد کارگاه ها و انجام بخش هایی حول رفتار برند با کارمندان سطوح مختلف سازمان را مفید می پندارند.این کار باعث زنده شدن برند شده و ریشه در فعالیت های روزمره ی کارمندان سازمان دارد.ترتیب بررسی ها و مطالعات داخلی در مورد برند می تواند ابزار حمایتی سودمندی برای ارزیابی تغییرات در طول زمان باشد. (Andreas Birnik & others, 2010)

نتیجه گیری

در دنیای امروز و با گسترش اطلا ع رسانی هر حرکت و تصمیم گیری سازمان توسط برند آن سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد و موفقیت ها و شکستهای سازمان با برند آن سازمان نمایان می شود، امروزه برند یا همان نام تجاری سرمایه بسیاری از کسب و کارها محسوب می گردد و ارزش و اعتبار نام تجاری یک شرکت چندین برابر ارزش دارایی های مشهود و قابل رویت آن است. از سوی دیگر برند یک حرکت ذهنی و روحی است که باید در ذهن مصرف کنندگان، خریداران، سهامداران، کارکنان و کاربران قرار گیرد. برندها دارای ماهیت اجتماعی هستند و آن برندی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن برند را از آن خود بدانند و برای آن برند از همه نظر تلاش نمایند، بسیار دیده شده است که افراد جامعه ناخود آگاه یا برای جلب توجه دیگران تبدیل به بازاریابان رایگان برندها می گردند و بدون داشتن منافع مادی اقدام به تبلیغ و مطرح نمودن یک یا چندین برند خاص می نمایند.

منابع

[1] جلال زاده ، سیدرضا . اختیاری ، مهناز ؛ « ارزش نشان تجاری در صنعت بانکداری». اولین کنفرانس بین المللی بازاریابی خدمات بانکی، تهران22 -21 آذر 1388 .

[2] نصیری پور ، اشکان . گوهری ، محمود رضا . نفیسی ، ابوالفضل ؛ « رابطه برند سازی و شاخص های عملکردی » . مجله مدیریت سلامت ، شماره 13، 1389.

[3] کاظمی راد، شیرین ؛ « بررسی تاثیر وفاداری مشتریان به برند بر ارزش ویژه برند ( جامعه مورد مطالعه : مشتریان کارت الکترونیکی بانک های خصوصی استان گیلان) » . پایان نامه کارشناسی ارشد ، تابستان 1388.

[4] دعایی ، حبیب الله . فرزانه حسن زاده ، ژاله ؛ « مقایسه تطبیقی نگرش مشتریان به برندهای جهانی پوشاک ( مورد مطالعه مقایسه برندهای محلی ایران ، کره و ژاپن)». بررسی های بازرگانی ، شماره 42، مرداد و شهریور 1389).

[5] سید جوادین ، سید رضا . شمس ، راحیل ؛ « عوامل تعیین کننده ی ارزش ویژه ی برند کفش ورزشی در میان گروه سنی جوانان ». پژوهشنامه ی علوم انسانی و اجتماعی مدیریت، سال هفتم شماره بیست و پنجم، 1386.

[6] Ahmet Usakli. “Brand personality of tourist destinations: An application of self-congruity theory”, Tourism Management, 2010, Vol. 32,pp.127 – 114. 

[7] P. Raj Devasagayam and Cheryl L. Buff . Timothy W. Aurand . Kimberly M. Judson ; “Building brand community membership within organizations: a viable internal branding alternative? ” , Journal of Product & Brand Management , 19/3 (2010) 210–217

[8] Didier Louis . Cindy Lombart . “Impact of brand personality on three major relational consequences (trust, attachment, and commitment to the brand) ” , Journal of Product & Brand Management , 19/2 (2010) 114–130

[9] Andreas Birnik . Anna-Karin Birnik . Jagdish Sheth . “The branding challenges of Asian manufacturing firms” , Business Horizons (2010) 53, 523—532





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تحقیقات برندینگ آموزش برندینگ تحقیقات برند آموزش برند

برند (Brand) یا نام تجاری چیست؟


تیم تحریریه

تحقیقات برندینگ آموزش برندینگ تحقیقات برند آموزش برند 

مدرس برند

تعریف برند، نمانام یا نام تجاری

برند (Brand)، نمانام یا نام تجاری‏: یک نام ، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخص‌کننده خدمات یا محصولی خاص باشد که به وسیله آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز می‌گردد.


"برند"؛ طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخص‌کننده خدمات یا محصولی خاص باشد!

“برند”؛ طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخص‌کننده خدمات یا محصولی خاص باشد!

نام تجاری یا برند، نام یا نمادی است که با هدف فروش محصولات یا خدمات به کار برده می‌شود، البته مشخص است که هدف از ایجاد یک نام تجاری یا برند، فراتر از فروش کالاها یا خدمات است.

یک نام تجاری یا برند قدرتمند قادر است نقش راهبردی گسترده‌تری را در یک کسب و کار ایفا کند. نام‌های تجاری علاوه بر تسلط به سهم بازارهای هدف، گزینه‌هایی را برای رشد کسب و کار ایجاد می کند و ضمن جذب، حفظ کارکنان ماهر و مستعد ارزش خود را در نزد ذی نفعان بهبود می‌بخشند.

مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس برندینگ مدرس برند

معلم برندینگ معلم برند

استاد  برندینگ استاد برند

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi

عنوان قانونی برند، نشان تجاری و معادل فارسی کلمه برند، نمانام است.

 تعریف عمومی برند

برند یا نمانام به طور کلی مجموعه ای از برداشت های ذهنی، احساسی، منطقی و برتری هایی است که مشتری نسبت به یک محصول و یا خدمات بر اساس نام برند آن در بین محصولات مشابه قائل می شود!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

کتاب برند کتاب برندینگ آموزش MBA برندینگ

چگونه میتوان مفهوم کیفیت را در ذهن مشتری وارد کرد؟

مدرس برند

مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس برندینگ مدرس برند

معلم برندینگ معلم برند

استاد  برندینگ استاد برند

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi

اثر متخصص بودن

شرکتهایی که متمرکز عمل میکنند و جایگاهی درذهن مخاطب دارند میتوانند در ذهن مخاطب با کیفیت تر نمود پیدا کنند.


مطلب مرتبط: اصل کیفیت و موفقیت برند(قسمت اول)


این موضوع را با مثالی شروع میکنم ، برای یک سرما خوردگی ممکن است به یک پزشک عمومی مراجعه شود ولی اگر این سرماخوردگی به برونشیت تبدیل شود ، احتمال زیاد به متخصص داخلی برای درمان انتخاب میشود و اگر همیم برونشیت حاد باشد احتمالا فوق تخصص ریه برای معالجه برگزیده میشود. همه میدانند که یک متخصص در زمینه کاریش بهتر از یک دکتر عمومی است. اگرچه در واقعیت معلوم نیست این جمله چقدر درست باشد و اهمیتی هم ندارد چون باور عمومی جوامع به درستی آن حکم میدهند.


در کسب و کارها هم این اصل صادق است، یعنی عموم مردم بر این باورند که هر چه شرکتی متخصص تر باشد دانشش در آن زمینه کاری بیشتر است و در نتیجه کیفیت کالا یا خدماتش بالاتر است. خریداران همیشه این را در نظر دارند درصورتیکه فروشندگان معمولا آنرا فراموش میکنند، برای همین صاحبان صنایع مایل به گسترش دادن خطی   کسب و کارشان هستند تا تمرکز بر آن .


اثر پیشرو بودن

بدون توجه به درست بودن و یا غلط بودن این جمله مشتریان بر این باورند که کیفیت بهتر برنده بازار است و برنده همیشه پیشرو است. پس ساده ترین و راحتترین راه برای ایجاد درک کیفیت در ذهن مخاطب پیشرو شدن است. پیشرو بودن در بازار به تنهایی ابزار قویی است برای القاء مفهوم کیفیت در ذهن مخاطب و برای پیشرو بودن در دنیای رقابتی امروز باید متمرکز شد.


اثر قیمت

همه با این مکالمه آشنا هستیم که “این کالا چرا از کالای مشابه اش گرانتر است؟” و بطور اتوماتیک جوابش این بوده “چون کیفیتش بهتر است”


اگرمیخواهید مفهوم کیفیت را در ذهن مخاطب وارد کنید باید توجه داشته باشید که قیمت بالا همیشه سفیر کیفیت بوده است . قیمت بالا نه تنها برای مشتری مفهومی بدی ندارد که برای آن ارزش خاصی را مشتری قائل است و لی قیمت بالا بازار هدف کوچکتری را پوشش میدهد.


تاثیر نام

یکی دیگر از روشهای القا کیفیت بهتر در ذهن مشتریان تغییر ظاهری در کالا و خدمات است که معمولا با تغییر در بسته بندی و یا نام قابل دسترس است. البته خود نام به تنهایی تاثیر به سزایی بر روی درک کیفیت دارد و این مهم زمانی حاصل میشود که از نامی تخصصی برای کالا و خدمات استفاده شود تا از یک اسم عام. اگر نام مناسبی برای کالا یا خدماتتان ندارید حتما و بدون درنگ آنرا تغییر دهید.بسته بندی نیز برای کالاها به مانند نام عمل میکند. بسته بندی نامناسب مفهوم بی کیفیتی را در ذهن مشتریان وارد میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

استاد برند در سازمان استاد برند در شرکت

استاد برند در سازمان استاد برند در شرکت

مدرس برندینگ

چرا تولیدکنندگان کالاها و خدمات همیشه به دنبال این هستند که برای خود یک برند ایجاد کرده و محصولات خود را تحت آن عرضه کنند در حالیکه چنین پروسه ای هزینه های زیادی از قبیل بسته بندی، برچسب گذاری، مجوزها و ثبت های قانونی، تبلیغات، بازاریابی و… را برای آنها به دنبال دارد؟ در این میان ریسک عدم اقبال برند مورد نظر از جانب بازار و مصرف کنندگان را نیز نباید نادیده گرفت. به نظر می رسد که اتخاذ چنین راهبردی، که در اصطلاح به آن برندینگ گفته می شود، مزایایی برای صاحبان کسب و کار داشته باشد. در بیان کارکردهای ویژه ی برند برای محصول اصطلاحاً گفته می شود که یک برند قوی از جانب مصرف کننده دارای ضمانت است. به این معنی که برند محصول به نقطه ای رسیده سهم قابل توجهی از بازار مصرف کننده محصول متقاضی آن هستند و محصولات جایگزین را حتی با پیشنهاد قیمت پایین تر رد می کند.

برندینگ از مباحث مهم و اصلی استراتژی های مدیریت محصول به شمار می رود. تولید یک محصول تحت یک نام تجاری، مستلزم یک سرمایه گذاری نسبتاً بالا و بلندمدت است به طوری که برخی تولیدکنندگان ترجیح می دهند فقط تولید کرده و وظیفۀ برندینگ را به دیگران محول کنند. در واقع کاری که تولیدکنندگان تایوانی در مورد بسیاری از محصولات از قبیل پوشاک، کامپیوتر و لوازم خانگی الکترونیک انجام می دهند. عمده ی این سرمایه گذاری به بحث های تبلیغات، پیشبرد و بسته بندی معطوف می گردد. اما در نهایت تولیدکنندگان در می یابند که قدرت بازار در دست صاحبان برندهاست. صاحبان برندها می توانند به راحتی تولید کننده خود را تغییر داده و به جای کارخانجات تایوانی، از کارخانه هایی در مالزی و یا جاهای ارزان تر دیگر استفاده کنند. به عنوان مثال شرکتهای ژاپنی و کره جنوبی، به طور وسیعی در حوزۀ ساخت برند برای محصولات خود سرمایه گذاری کرده و برندهای شناخته شده ای از قبیل Sony، Toyota، Goldstar، Samsung و… را ایجاد می کنند. حتی زمانی که این شرکتها دیگر نتوانند از پس هزینه های تولید در کشور خود برآیند، این نام های تجاری ارزشمند کماکان تعیین کنندۀ رفتار و تقاضای مصرف کننده بوده و کاری می کنند تا محصولات همواره مشتری خود را داشته باشند.


1-برند (Brand)

به طور کلی هر مفهومی ‌برای تبیین نیاز به تعریف دارد. بسیاری از مفاهیم در نزد متخصصان گوناگون تعابیر متفاوتی دارد. از آنجا که هر کدام از محققین با توجه به چارچوب ذهنی خود به مفهوم مورد نظر می‌نگرند، تعدد تعاریف و تعابیر امری طبیعی و غیر قابل اجتناب می‌باشد. برند نیز از جمله مفاهیمی‌ است که تعابیر مختلفی از آن وجود دارد، لذا سعی شده است در این نوشتار به شاخص ترین تعاریف اشاره شود. کمیته (انجمن) بازاریابی آمریکا(1960) اینگونه برند را تعریف می‌کند. «یک نام، واژه، سمبل، یا طرح یا ترکیبی از آن ها است که هدف آن شناساندن محصولات و یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان به مشتریان و همچنین تمایز محصولات آن ها از سایر رقبا می‌باشد. یک برند، به یک محصول یا خدمت ابعادی را اضافه می‌کند تا آن محصول یا خدمت از سایرین متمایز گردد. این تمایزها می‌تواند کارکردی منطقی، یا ملموس و یا حتی غیرملموس داشته باشد.”

فیلیپ کاتلر نیز تعریفی مشابه با تعریف انجمن بازاریابی آمریکا مطرح کرده است: یک نام، عبارت یا اصطلاح، نشانه، علامت، نماد، طرح یا ترکیبی از آنها که هدف آن معرفی کالا یا خدمتی است که یک فروشنده، یا گروهی از فروشندگان عرضه می‌کنند و بدین وسیله آنها را از محصولات شرکتهای رقیب متمایز می‌سازند. البته تعاریف مطرح شده جامع و مانع نیستند چراکه انتقادهایی بر آن ها وارد می‌باشد. شاید اولین انتقاد بر تعریفی باشد که انجمن بازاریابی آمریکا از برند مطرح کرده است. در تعریف انجمن بازاریابی آمریکا بیشتر بر محصول و ویژگی های ظاهری آن تمرکز شده است . درحالیکه برندها نه تنها برای محصولات مصرفی بلکه برای مکان ها، سازمان ها یا مردم نیز به کار می‌روند.از طرفی برای مدت های مدید ، برندها صرفاً قسمتی از کالای فیزیکی بودند که اغلب تعاریف مرتبط با آن در چندین دهه اشاره به لفظ، یا نام و یا یک نشانه داشته است. امروزه برندها بیش از آن هستند؛ یک برند مجموعه ای از انتظارات را نشان می‌دهد ، به اعتماد و ثبات اشاره دارد و به صورت مجموعه ای از انتظارات تعریف می‌شود.

هرنام تجاری دارای دو بُعد (ساختار) است که عبارتند از :

-بُعد مشهود: منظور از ساختار مشهود برند ویژگی های فیزیکی و قابل مشاهده برند می باشد که عبارتند از: لوگو تایپ، شیوه طراحی، شیوه نگارش، رنگ، علامت، زبان و …

   مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس برندینگ مدرس برند

معلم برندینگ معلم برند

استاد  برندینگ استاد برند

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi

-بُعد نامشهود: مهمترین عامل نامشهود هر نام تجاری هویت آن است. هویت نام تجاری مجموعه منحصر به فردی از تعلقات و تداعی های برند است که مدیران سازمان تمایل به ایجاد و نگهداری آنها دارند. هویت نام تجاری به عنوان پایه و اساس فرآیند ساخت نام تجاری می باشد.

اغلب هنگامیکه درباره ایجاد یک نام تجاری جدید بحث می شود، تنها به بخش نخست هر نام تجاری که مشهود است توجه می شود، اما موضوع اصلی و حیاتی که در ایجاد یک نام تجاری وجود دارد و نباید از کنار آن به راحتی گذشت موضوع تعریف هویت و اجزای آن می باشد.


2-برندسازی (Branding)

برندینگ یا برندسازی، فِعلی است که در نتیجه آن سطح احساسی و عاطفی مرتبط با یک محصول یا خدمت(شرکت) افزوده می‌گردد، بدین وسیله ارزش آن برای مشتریان و سایر ذی نفعان افزایش می‌یابد. این محققین ارزش یک برند را به طور معناداری مرتبط با دلبستگی احساسی ذی نفعان(مشتریان) نسبت به برند می‌دانند و بر اهمیت ایجاد چنین ارتباطی تاکید ویژه دارند. بسیاری از تحقیقات اخیر بازاریابی مصرف کننده، به نتایج ثابتی در مورد اصول برندسازی احساسی رسیده اند. برخی از محققین حوزه برند، برندسازی را در ایجاد ارزش برند خلاصه کرده اند. وین جاموری در این خصوص اظهار می‌کند وقتی در مورد برندسازی سخن می‌گوییم در حقیقت منظورمان، فرایند ایجاد ارزش برند است. از دهه گذشته تاکنون شاهد یک روند رو به رشد برندسازی شرکتی نسبت به برندسازی محصولی بودیم. هدف برندسازی شرکتی ایجاد وضعیتی مطلوب برای نام و نشان سازمان از طریق

ذی نفعان مختلف خود می‌باشد. ناکس و بیکرتون برای برندسازی شرکتی همان تعریف سنتی برندسازی محصول را قائل هستند به این صورت که هدف هر دو آنها ایجاد تمایز و ترفیع نسبت به سایر برندهای موجود می‌باشد. البته این نویسندگان اعتقاد دارند برندسازی شرکتی بسیار پیچیده تر می‌باشد چراکه نیازمند مدیریت مناسب تعاملات کلیه ذی نفعانی است که به لحاظ ویژگی با یکدیگر متفاوت می‌باشند. آکر نیز اعتقاد دارد یک برند شرکتی(برند سازمانی می‌تواند نیرویی اهرمی، هم افزایی و شفافیت ایجاد کند. علی الخصوص زمانی که محیط پیچیده و مغشوش باشد.در بخش خصوصی اهمیت برندسازی به قدری است که جزئی اساسی از استراتژی در سطح کلی سازمان را تشکیل می‌دهد. این موضوع باعث شده استراتژی برند در استراتژی کلان سازمان از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد.


3-چرا برندینگ؟

در اینجا سوالی که مطرح است این است که اصولاً چرا شرکت ها به دنبال فرایند بعضاً هزینه بر برندینگ هستند. دلیل اول و احتمالاً اصلی این است که در دنیای امروز که ویژگی اصلی آن رقابت شدید بر سر تولید محصولات مختلف و پاسخ گویی به نیازهای مختلف مصرف کنندگان می باشد، نام برند یکی از فاکتورهای کلیدی ارزش آفرین برای برند و محصول می باشد چرا که بر روی به خاطر آوردن محصول برای مشتری تاثیر گذاشته و حامل معنی بوده و حتی بر وجهه و تلقی عمومی از برند نیز تاثیرگذار می باشد. وقتی کودکی به دنیا می آید، انتخاب نام مناسب برای وی یکی از مهم ترین و حتی سخت ترین تصمیماتی است که والدین کودک باید اتخاذ نمایند. در دنیای محصولات و خدمات نیز، وظیفۀ نامگذاری به همین میزان بازاریابان را به چالش می کشد. اگرچه باید گفت نام برند و تنوع آن در ادبیات برندینگ خیلی تازگی ندارد. از جملۀ کارکردهای یک برند کارا، منحصر به فرد نمودن محصول و ایجاد امکان رهگیری سفارشات مربوط به آن محصول می باشد. دلیل دوم فراهم آمدن حمایت قانونی از انحصار ویژگیهای خاص یک محصول می باشد که در صورت عدم ثبت نام تجاری و برند برای محصول امکان کپی برداری و سوءاستفاده از آن فراهم خواهد آمد. سوم اینکه برندینگ این فرصت را برای تولیدکننده فراهم می آورد که برای خود مشتریانی وفادار و سودآور کسب کند. این وفاداری در فضای رقابتی بازار، به شرکت کمک بسیاری خواهد کرد و در طراحی عناصر آمیزۀ بازاریابی و اتخاذ راهبردهای متناسب با هریک، دست مدیران بازاریابی را باز می گذارد. دلیل چهارم به بحث بخش بندی بازار مربوط می شود. یک تولید کننده می تواند انواع مختلف محصولات خود را با نام های تجاری مختلف و (Segmentation) متنوع در بخش های مختلف شناسایی شده برای بازار خود عرضه کند.

پس از انتخاب یک نام برای برند، در مورد چگونگی سازماندهی و معرفی آن اتخاذ تصمیم می گردد که درواقع اسپانسر و حامی برند در این مرحله تعیین خواهد شد. در گام بعدی درخصوص نحوۀ تخصیص برند به محصولات مختلف شرکت و اتخاذ سیاست مناسب در این خصوص بحث می شود.

نهایتاً اینکه برندهای موفق، تصویری مطلوب از شرکت در ذهن مشتری ایجاد می کنند. برندِ یک محصول در تبلیغ خصوصیات کیفی و نیز اندازۀ شرکت تاثیر بسزایی دارد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس برندینگ در شرکتها مدرس برند در سازمان

برندینگ چیست؟

مدرس برندینگ

مطابق با تعریف انجمن بازاریابی آمریکا AMA هویت یک برند یا همان برندینگ مجموعه ای متشکل از اسم، لوگو، علامت یا مشخصه، طراحی، رنگ بندی و یا ترکیبی از آنهاست که برتری ها و خدمات هر تجارتی را هویت می بخشد. در عمل برندینگ تفاوت های شما را با شرکت های دیگر مشخص میکند.

بنابراین برندینگ درباره رقابت بر سر مشتری و تشویق آنها به انتخاب خدمات و محصولات شما در میان رقبا نیست، بلکه ایجاد ذهنیت و چشم انداز نسبت به تجارت خود در مشتریان است، تا جاییکه رفع نیازهای خود را در گرو مراجعه به شما بدانند.


برندینگ شما را از رقبایتان متمایز خواهد کرد

برندینگ شما را از رقبایتان متمایز خواهد کرد

   مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس برندینگ مدرس برند

معلم برندینگ معلم برند

استاد  برندینگ استاد برند

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi

دستاوردهای برندینگ مناسب میتواند شامل موارد زیر باشد:


پیام و شعار شما را بخوبی منتقل میکند

اعتبار شما را تایید کرده و افزایش میدهد

هویت مناسب برند مشتریان را براحتی متقاعد خواهد کرد

وفاداری مشتریان به شما را افزایش میدهد

برقرای ارتباط عاطفی و ایجاد حس شناخت در مشتریان

اهمیت برندینگ در چیست؟


برای موفقیت در برندینگ شما باید نیازها و خواسته های مشتریان خود را بخوبی بشناسید و استراتژی برند و شرکت خود را در هر زمان متناسب با آن برنامه ریزی کنید.

برندینگ شما با تجربیات و برداشت های قبلی مشتریان از بازار در ارتباط خواهد بود و در کنار جذب عده ای به سوی شما مشخصا بخشی از مشتریان را از شما دور خواهد کرد. برندینگ موفق باید هر روز در تلاش برای برای جلب بیشتر رضایت مشتریان و جذب مشتریان جدید باشد، اینکار تنها در سایه تحقیقات میدانی درست، بررسی عملکرد و رضایت مشتریان و تعیین استراتژی تبلیغاتی صحیح امکانپذیر است. در عمل، مدیریت برند پایه و اساس مناسبی را برای بازاریابی و ارتباطات شما ایجاد خواهد کرد که عدم توجه به آن ممکن است شما را از رقبایتان عقب بیاندازد.


بازسازی یک برند


ممکن است شما در حال حاضر برند خود را تعریف و معرفی کرده باشید ولی از نتایج و دستاوردهای آن راضی نباشید، بازسازی و بهبود برندینگ مرحله ای حساس و مهم در تاریخ هر تجارتی خواهد بود و کوچکترین اشتباه ممکن است موجب از دست رفتن مشتریان کنونی شما گردد ولی در نقطه مقابل برندینگ حرفه ای و مشاوره با متخصصین امر میتواند تجارت شما را متحول کرده و مشتریان شما را تا چندین برابر افزایش دهد.


بیشتر بخوانید: 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

آموزش برندینگ آموزش برند

مفهوم برندینگ در بازاریابی چیست؟ Branding

مدرس برند

مفهوم برندینگ در بازاریابی چیست؟ چگونه باهم در تناسب قرار می‌گیرند؟

برندینگ Branding و مارکتینگ Marketing (بازاریابی) دو مفهوم مهم در تجارت هستند. ضروری است که بدانید این دو مورد چه ارتباطی با هم دارند و چگونه در یک چارچوب مناسب می‌توانند باعث موفقیت کسب‌و‌کارتان شود؟

مارکتینگ رأس یک تجارت است و در همه‌ی مراحل از ایده تا اجرا و از فروش تا رسیدن محصول یا خدمات به دست مشتری، نقش حیاتی دارد. مسئولیت‌هایی که در مارکتینگ به عهده شماست شامل موارد زیر است:

• برند‌سازی (لوگو، طرح، رنگ و …)

• موقعیت شناسی

• تبلیغات

• روابط عمومی

• مدیریت محتوا

• مدیریت فروش

• توزیع

• اجرا

• خدمات مشتری

• قرارداد بین مشتری و شرکت

   مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس برندینگ مدرس برند

معلم برندینگ معلم برند

استاد  برندینگ استاد برند

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi

مفهوم کلی: برندینگ در مارکتینگ چیست؟

برطبق تعریف، برندسازی ارزش مشخصی نسبت به محصول یا خدمتی است که باید به طور کامل در قبال مخاطب آن را به انجام برسانید. برندینگ این قابلیت را فراهم می‌کند که تیم مدیریت، پرسنل فروش، شرکای بازاریابی، رسانه‌های هدف و مخاطبانتان نام تجاری شما را بشناسند و پیشنهاداتی که ارائه می‌دهید را در اولویت نسبت به دیگران قرار دهند.

مارکتینگی که برند شما انجام می‌دهد می‌تواند برای مخاطبان الهام‌بخش بوده تا با شما ارتباط بیشتری برقرار کنند و همینطور شرکای تجاری خوبی برایتان پیدا کند. در حقیقت هدف از برند و بازاریابی پیرامون آن، ایجاد یک تعامل مناسب و بلند‌مدت بین برند شما با مخاطبان و شرکای تجاری‌تان است.


برندینگ و مارکتینگ مناسب منجر به رسیدن به هدف اصلی مجموعه می شود: فروش خوب. یعنی ایجاد تمایل در مخاطب برای خرید از شما و بازگشت وی برای خریدهای دوباره و چندباره.

برندسازی مناسب در موفقیت مارکتینگ بسیار مهم است. به اینفوگرافیک زیر دقت کنید:

marketing


مفهوم عمقی: برندینگ در مارکتینگ چیست؟

بدون داشتن محتوایی عمیق، نمی‌توانید این واقعیت را در ذهن دیگر صاحبان کسب‌وکار ایجاد کنید که می‌توانند با برند شما تعامل داشته و کار کنند. بدون داشتن فیلم‌هایی تاثیرگذار، نمی‌توانید زیبایی محصولات یا خدماتتان را برای مخاطب روشن کنید و آن‌ها را برای استفاده از نام تجاریتان علاقمند سازید.

محتوا نقطه مهم مشترک بین هدف برند شما و نیاز مشتریانتان است.

محتوای مناسب و مفید (مانند فیلم، مقالات، نوشته های مطبوعاتی، مقالات وبلاگی و…) به نوعی مخاطبان شما را تبدیل به فروشندگان مجازی و مورد اعتمادی می‌کنند که ۲۴ ساعت شبانه‌روز و ۷ روز هفته در اختیار برند شما هستند و برای آن فعالیت می کنند؛ چرا که اگر محتوا مناسب باشد آن را در اختیار دیگران می‌گذارند، برای دوستان و اعضای خانواده‌شان می‌فرستند و آن را برای مخاطبان شبکه‌های اجتماعی‌شان به اشتراک می گذارند. در ادامه اینفوگرافیک دیگری را مشاهده می کنید که اهمیت محتوای مناسب را روی برند نشان می دهد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس زبان بدن استاد زبان بدن سخنران زبان بدن تدریس بازرایابی

مدرس برند سخنران برند استاد برند تدریس برند معلم برند سمینار برند سخنران برند

مدرس برند استاد برند سخنران برند

مدرس برندینگ سخنران برندینگ استاد برندینگ تدریس برندینگ معلم برندینگ سمینار برندینگ سخنران برندینگ

مدرس برندینگ استاد برندینگ سخنران برندینگ

مدرس برند مدرس برندینگ

مدرس برندینگ استاد برندینگ سخنران برندینگ