مدرس برند مدرس برندینگ استاد برند استاد برندینگ سخنران برند سخنران برندینگ تدریس برند تدریس برندینگ آموزش برند آموزش برندینگ

مدرس برندینگ مدرس برند استاد برند

مدرس برند | مدرس برندینگ | استاد برند| استاد برندینگ | سخنران برند | سخنران برندینگ | تدریس برند | تدریس برندینگ| آموزش برند| آموزش برندینگ

مدرس برند مدرس برندینگ

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس برند استاد برند سخنران برند تدریس برند آموزش برند

مدرس برند استاد برند سخنران برند تدریس برند آموزش برند

مدرس رفتار سازمانی صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی

سرفصل های درس مدیریت رفتار سازمانی




استاد رفتار سازمانی صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

مدرس رفتار سازمانی

مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

فصل اول:  مدیریت رفتار سازمانی چیست؟


فصل دوم:مبانی رفتار فردی


فصل سوم:  نگرش ها جهت گیری ها و رضایت شغلی


فصل چهارم: شخصیت و ارزش ها


فصل پنجم: ادراک و تصمیم گیری فردی


فصل ششم:  مفاهیم انگیزش


فصل هفتم:  انگیزش از مفاهیم تا کاربردها


فصل هشتم:  احساس و عواطف


فصل نهم:  مبانی رفتار گروهی


فصل دهم: بحث در مورد تیم های کاری


فصل یازدهمارتباطات


فصل دوازدهم: رهبری


فصل سیزدهم: رهبری های معاصر


فصل چهاردهم:قدرت و سیاست


فصل پانزدهم:تضاد در مذاکره


فصل شانزدهم: مبانی ساختار سازمانی


فصل هفدهم:          فرهنگ سازمانی


فصل هجدهم:       منابع انسانی


فصل نوزدهم:       تغیر و تحول سازمان و مدیریت استرس


فصل اول:مدیریت رفتار سازمانی چیست؟


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  رفتار در سه سطح فردی گروهی و سازمانی است و هدف مطالعه رفتار افراد در سازمان است.علت رفتارشان را بررسی می کنیم و هدف اینست که بتوان رفتار افراد را در سطح سازمان مدیریت کنیم .


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  چرا در سه سطح رفتار افراد را مطالعه می کنیم؟ زیرا افراد شخصیت ویژگی ها ادراک حالات و احساساتشان در زمانی که تنها هستند و در زمانی که در یک گروه قرار دارند و در زمانی که در یک سازمان هستند می تواند متفاوت و متغیر باشد و چون هدف ما مطالعه رفتار سازمانی است رفتار افراد را در خارج از سازمان بررسی کرده و در سازمان پیش بینی می کنیم. مبنای رفتار افراد درکشان است و بر مبنای واقعیت ها عمل نمی کنند بلکه بر مبنای ادراکشان از واقعیت ها عمل می کنند. 


وظایف مدیریت:


در تعداد وظابف مدیریت اختلاف نظر است. وظایف مدیر از دیدگاه رابینز: 1.برنامه ریزی     2.سازماندهی 3.هدایت یا رهبری 4.کنترل 5.تصمیم گیری که در مرکز همه اینها تصمیم گیری قرار دارد 


وظایف مدیر از دیدگاه مینتزبرگ:


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  وی سه نقش اصلی برای مدیر تعریف میکند: 1.نقش های اطلاعاتی(که شامل سه بخش میباشد) 2.نقش های تصمیم گیری(شامل چهار بخش) 3.نقش های بین شخصی و بین فردی(شامل سه بخش)   که یکی از مباحثی که در این فصل مطرح می شود نقش هایی است که مینتز برگ تعریف کرده است. 


سطوح مدیریت سه سطح مدیریت وجود دارد:


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  1.عالی(ارشد) 2.میانی(واسطه) 3.عملیاتی(پایه) که اولین سطح مدیریت است.   کار مدیران ارشد انطباق مسائل با تغییرات محیطی است.وی کسی است که وضعیت گذشته،حال و آینده(آنچه در پیش است) را می بیند و بدان توجه دارد ولی مدیران عملیاتی(پایه) فقط وضعیت حال را می بینند.یکی از مشکلات مدیران ما اینست که فقط جلوی پای خود را می بینند و به آینده توجهی ندارند. 


مهارت های مورد نیاز هریک از سطوح مدیریت چیست؟


مهارت های مدیران سه تا است که توسط رابرت کیتز مطرح می شود: 1.فنی. 2.انسانی. 3. ادراکی 


میزان مهارت در سطح عالی و میانی و عملیاتی یکسان نیست معمولا مدیران عملیاتی نیاز بیشتری به مهارت های فنی دارند(مهارت کار کردن با دستگاهها)و مدیران ارشد نیاز به مهارت های ادراکی دارند و هر سه سطح مدیریت نیاز به مهارت های انسانی(ایجاد رابطه متقابل با افراد) دارند.  


مهارت های ادراکی:


آن نوع توانایی ذهنی است که بتواند مسائل را با هم ببیند.آن نوع توانایی روحی است که بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند و به شناخت وضعیت های پیچیده بپردازدو این باعث میشود تا بتواند سازمان را با محیطش تطبیق دهد. 


مهارت های انسانی:


مهارت کار کردن با دیگران و ایجاد رابطه متقابل با افراد و مدیران هر سه سطح به این مهارت نیاز دارند زیرا در هر سه سطح با افراد سروکار داریم،فهمیدن دیگران(فهمیدن کارمندان)و ایجاد انگیزه برای افراد و کارمندان چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی. 


مهارت های فنی:


مهارت های تخصصی که از طریق دانش و تجربه حاصل می شود مهارت کار کردن با ماشین آلات،دستگاهها و تجهیزات.  


نکته:


این سه مهارت را اصطلاحا مهارت های کلاسیک می گویند. کارایی واثربخشی و بهره وری اگر بتوانیم با حداقل امکانات بیشترین اثربخشی و نتیجه را داشته باشیم میگوییم کارایی داشته ایم اثربخشی زمانی است که بتواند یک سازمان به اهداف خود دست یابد.


هرجا که بحث هدف و دستیابی به هدف مطرح است با بحث اثربخشی سروکار داریم مدیری اثربخش است که بتواند هدف سازمان را تامین کند اما بحث کارایی بحث چگونگی رسیدن به هدف است نحوه انجام کار و کیفیت مطرح است. انجام کارهای درست =اثربخشی درست انجام دادن کار=کارایی اگر هر دو با هم باشند یعنی درست انجام دادن کارهای درست یا جمع کارایی و اثربخشی که در این حالت بهره وری داریم.


ما گاهی به هدف میرسیم مثلا فارق التحصیل می شویم (اثربخشی)ولی با چه معدلی؟(کارایی)اگر هر دو با هم باشند می شود بهره وری،پس در اثربخشی با انتخاب اهداف درست و در کارایی با چگونگی رسیدن به نتایج سروکار داریم و در بهره وری با هر دو.   تفاوت دو واژه manager وadministrator چیست؟ ترجمه هر دو واژه کلمه مدیر است.کلمه administrator بیشتر برای مدیرانی که در بخش دولتی فعالیت دارند به کار میرود اما واژه manager یک واژه عام برای کل مدیران است. 


مدیر کیست؟


مدیر کسی است که اهداف سازمان را از طریق افراد و دیگران به دست می آورد. یکی از تعاریف در باره مدیران:کسی که به وسیله دیگران و از طریق دیگران کارهایش را انجام میدهد و الزاما خود همه کارها را انجام نمی دهد، و از طریق دیگران هدفهای سازمانی را تحقق می بخشد. مدیران ترتیبی می دهند تا کارها به وسیله دیگران انجام شود،تصمیم می گیرند،منابع را تخصیص می دهند و کارهای دیگران را رهبری می کنند تا هدفهای سازمان تامین گردد.  


فعالیت هایی که یک مدیر انجام می دهد چیست؟


1.اخذ تصمیم :سایمون اعتقاد دارد مدیریت چیزی جز تصمیم گیری نیست یکی از فعالیتهای عمده مدیر تصمیم گیری است مدیر کارش تصمیم گیری و حل مساله است.


2.استفاده صحیح و شایسته از منابع:منظور از منابع،منابع انسانی،مالی (مادی)و تکنولوژی است.تخصیص منابع به عهده مدیر است.


3.هدایت کار و فعالیت دیگران:یکی از فعالیت های عمده مدیران اینست که کار و فعالیت دیگران را هدایت کند.   تفاوت میان مدیریت و رهبری چیست؟ دو تفاوت میان مدیریت و رهبری وجود دارد یکی بحث نفوذ است و دیگر اینکه مدیر و مدیریت در سازمان معنا پیدا میکند اما رهبری الزاما در سازمان نیست بلکه می تواند در گروه نیز باشد.  


سازمان


تعریف سازمان:یک مجموعه هماهنگ یا یک واحد اجتماعی هماهنگ است که حداقل از دو نفر تشکیل شده است پس سازمان انفرادی معنا ندارد بلکه حداقل باید از دو نفر تشکیل شده باشد،تا برای تامین یک یا مجموعه ای از هدفها به گونه ای مستمر یا مداوم کار کند. 


ویژگی های سازمان:


وظایفش مستمر است و یک گردهمایی آگاهانه است و به دنبال وظایف مشترکی هستند. 


وظایف مدیر


  در هفت(7)وظیفه تعریف می کند وظایف مدیر را که عبارتند از: 1.برنامه ریزی 2.سازماندهی 3.کارمندیابی 4.هدایت 5.هماهنگی 6.گزارشگری 7.بودجه بندی   بعضی وظایف مدیر را ریزتر میگویند و بعضی به صورت کلی تر


مثال:در بخش هدایت رابینز می گوید اول شناخت نیازها سپس ایجاد انگیزه بعد از آن رهبری و نهابتا برقراری ارتباطات.   نکته:تمام وظایف مدیریت فرآیند است توالی و ترتیب دارد و این ترتیب اهمیت دارد.

مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

  1.برنامه ریزی:شامل تعیین هدف،ایجاد یا وضع استراتژی کلی برای رسیدن به این هدفها،بسط و توسعه طرحها برای هماهنگ کردن فعالیت ها است.برنامه ریزی تعین هدف و راههای رسیدن به هدف است.


  2.سازماندهی:به معنی تعین وظایفی است که باید انجام شود.وقتی وظایف مشخص شد این سوال مطرح است که چه کسی باید این وظایف را انجام دهد؟ سوال دیگری که مطرح میشود این است که در سازمان با کار جمعی و تشکیلات روبرو هستیم چگونه این وظایف باید طبقه بندی شود؟از کنار هم قرار دادن وظایف مشابه تشکیل پست داده و پست های مشابه را کنار هم قرار می دهیم و سازمان و تشکیلات سازمانی به وجود می آید.تصمیمات توسط چه کسانی و چگونه اتخاذ شود؟اینجا مشخص میشود از طریق سازماندهی.  


3.رهبری:رهبری چیست؟هدایت کارکنان چگونه انجام می شود؟رهبری یک وظیفه ای است که: 1. شامل برانگیختن کارکنان می شود و برای آنها ایجاد انگیزه می کند. 2.هدایت افراد است. 3.شناسایی یا ایجاد کانالهای ارتباطی اثربخش است. 


یک مدل ساده ارتباطی شامل سه بخش است: 1.فرستنده 2.پیام 3.گیرنده   کانال ارتباطی چیست؟راهها و مسیرهایی که اطلاعات به وسیله آنها انتقال می یابد.پیام آنها مقصود و منظوری است که می خواهد منتقل شود.   بازخور:یک نوع کنترل گذشته نگر است.  


ارتباط یکطرفه و دوطرفه چه فرقی دارد؟ یک واژه داریم به نام بازخور و اگر ارتباط شامل بازخور شد ارتباط دوطرفه است اصطلاحا تبدیل معنا به علائم را کد گذاری گویند و به وسیله کانالهای ارتباطی منتقل می شود.       


  وقتی مدیر در یک سازمان کار می کند افراد با دیدگاهها و نظرات مختلف کنار هم جمع می شوند و گاهی با تضاد روبرو می شویم و کار مدیرحل تضاد است. 


4.کنترل:یک عمل مقایسه است.برای اینکه مقایسه کنیم باید توجه و تمرکز داشته باشیم پس توجه به فعالیتها یا نشان دادن فعالیتها با هدف اینکه مطمئن شویم وظایفی که داشتیم با برنامه انجام  شود مقایسه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود است.برای اینکه مطمئن شویم برنامه ها طبق نظر و خواست ما پیش می رود تا اگر اشتباهی به وجود آمد اصلاح شود.


مقایسه وضعیت مطلوب و موجود به منظور کشف انحرافات احتمال و انجام اقدامات اصلاحی است.هدف شناسایی انحرافات است.مدیر وقت ندارد به همه امور رسیدگی کند وقتی نمونه برداری می کنیم تا مقداری انحرافات قابل اغماض است اما انحرافات عمده که باعث شکاف زیادی می شود حتما باید اصلاح شودو اقدام اصلاحی می تواند در هر یک از مراحل باشد.


نقش های مدیریت:


مینتزبرگ معتقد است مدیرغیر از فعالیت ها و وظایفی که انجام می دهد سه نقش عمده را در سازمان بازی می کند: 1.نقش های متقابل شخصی(بین فردی و بین شخصی) 2.نقش های اطلاعاتی.3 .نقش های تصمیم گیری. که هر یک از اینها به زیرمجموعه ای تقسیم میشود.  


1.نقش های متقابل شخصی: شامل نقش رئیس تشریفات رهبری و ارتباط است. 


نقش:انتظارات ناشی از یک پست را گویند.مثلا ما به عنوان یک دانشجو هستیم و از ما انتظاراتی دارند و آن درس خواندن است.

مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

  رئیس تشریفات:به انجام وظایف تشریفاتی می پردازد مانند سخنرانی،مانند سخنرانی ،اعطای امتیازو خدمات رسانی به جامعه می پردازد.پس نباید گله زد چرا کلنگ می زند،قیچی می کند،پرده را می کشد بلکه اینها وظایفی است که باید انجام دهد. 


رهبر:باید ایجاد انگیزه کند،باید الگو باشد،بعضی ها الگوی خوبی هستند و همه نگاهشان به مدیر است در مورد الگوبرداری. رابط:مدیران موفق با مدیران سایر سازمانها در ارتباط هستند.مدیر یک سازمان چگونه با سایر سازمانه ارتباط بر قرار می کند؟از طریق ارتباط با مدیر سازمان.


نقش های اطلاعاتی:شامل نشان دهنده،نشردهندگی و سخنگویی می شود. نشان دهندگی:سعی می کند وضعیت سازمان را نشان دهد یعنی دیگر افراد با دیدن مدیر سازمان پی به وضعیت سازمان می برند،توجه و تمرکزش روی عملیات سازمان است. نشردهنده:اطلاعات لازم را به کارکنان می دهد.


سخنگویی:یکی از حقوقی که برای مدیران سازمان قائلند نقش سختگویی است به نمایندگی از طرف کل سازمان. نقش های تصمیم گیری:شامل چهار نقش میشود که عبارتند از:


1.کارآفرینی. 2.آشوب زدایی. 3.تخصیص منابع. 4.مذاکره کننده .


کارآفرینی:شامل انجام تغییرات اولیه،هدف گذاری،فرموله کردن طرح ها،بکارگیری قدرت و اختیار می شود. آشوب زدایی:به حل مسائل پیچیده و تضادها پرداخته،اقدامات رقبا را پاسخ گفته و خنثی می کند. تخصیص منابع:اولویت ها و مزایا را مدیر تعیین میکند و از روش های بودجه ریزی استفاده می کند و همچنین جدول پیشرفت کار را به کار می گیرد.


مذاکره کننده:مدیر با مشتریان،عرضه کنندگان و سایر نمایندگی های خارج از سازمان تا حصول توافق مذاکره می کند.  


فعالیت های مدیریتی موفق در مقایسه با اثربخش 4 فعالیت وجود دارد: 1.فعالیت مدیریت سنتی. 2.ارتباطات. 3.مدیریت منابع انسانی. 4.ارتباط شبکه ای. 


1.فعالیت مدیریت سنتی:شامل تصمیم گیری،برنامه ریزی  و کنترل است.   2.ارتباطات:شامل مبادله اطلاعات چه به وصرت جاری که می تواند شفاهی باشد و چه به صورت نوشتاری است.   3.مدیریت منابع انسانی:شامل کار با افراد،ایجاد انگیزه،مدیریت تضاد،کارمندیابی،آموزش،انضباط میشود.   4. ارتباط شبکه ای: اجتماع سازی، سیاست و تعامل بادیگران مربوط میشود به ارتباط شبکه ای. 


اصطلاحی داریم تحت عنوان جامعه سازی یا جامعه پذیری،وقتی افراد از خارج یک سازمان جذب یک سازمان می شوند یا از یک سازمان دیگر وارد یک سازمان می شوند،هنوز هوای سازمان جدید برایشان تازگی دارد و درک نمی کنند.در مورد سیاست،مدیربسیاری از تصمیماتش تحت تاثیر سیاست هاست و تحت تاثیر تصمیمات عقلایی و منطقی نیست.


  مقایسه فعالیت مدیریتی موفق با اثربخش:


در تخصیص وقت برای هر یک از فعالیت هایشان است. مدیران موفق بیشتر تمرکزشان روی بحث اجتماعی سیاسی،جامعه پذیری است ولی مدیران اثربخش بحث برقراری ارتباطات مورد نظرشان است و مدیریت منابع انسانی و سنتی تقریبا برابر است.در بحث ارتباطات تفاوت دارند.   رفتار سازمانی رفتار سازمانی مطالعه رفتار افراد در سازمان است اما باید توجه داشت رشته رفتار سازمانی رشته ای است مرکب از رشته های مختلف علمی که وجود دارد.در حقیقت یک رشته علمی خاص نیست و در رشته مدیریت صرفا مباحثی که خاص این رشته باشد را نمی خوانیم.جامعه شناسی،آمار،ریاضی،روانشناسی و... را می خوانیم. 


انواع تصمیم گیری


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  عقلایی،عقلایی محض،عقلایی نسبیو تصمیم گیری شهودی.   تکمیل کردن درک شهودی با تحقیق سیستماتیک تصمیم گیری شهودی:افراد بر مبنای یک حس درونی تصمیم گیری می کنند نه اینکه هرچه دلشان بخواهد،گاهی به دل انسان چیزی می افتد که این کار درست است،که الهامی یا شهودی است.پس تصمیم گیری بر مبنای این حس درونی تصمیم گیری شهودی است.


آن احساسی که انسان کاری را چگونه انجام دهد.منظور احساسات نیست مثلا عصبانیت یا خوشحالی نیست.افرادی ممکن است یک سری تجربیات داشته باشند که بر اساس احساس درونی خود تصمیم گیری می کنند.مثلا:ستاره فلانی مرا گرفته یا نگرفته درک شهودی است.پدیده های متفاوتی در اطراف ما است یکی از راههای شناخت اطراف درک آن پدیده و عوامل است نوع درک کردن اهمیت دارد.درک تنها آنهم از طریق شهودی فقط می تواند اشتباه و گمراه کننده باشد. 


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  انسان برای اینکه پدیده ها را مطالعه کند و شناخت پیدا کند درک شهودی یک ابزار است در اینجا پیشنهاد میشود که از مطالعات سیستماتیک استفاده کنیم.   مطالعه سیستماتیک:در این مطالعه در جستجوی شناخت روابط هستیم اما بر پایه علت و معلولها و مستندات علمی است.از طریق رابطه بین علت و معلول می خواهیم مسائل را مورد سناسایی قرار دهیم.لازم است که انسان مسائل را تکامل بخشد.از درک منظم بر پایه علمی هم استفاده کند.به هر صورت درک شهودی و مطالعات سیستماتیک ابزاری است برای پیش بینی رفتار در سازمان ها در خانواده،در جامعه افرادی موفق هستند که قادر به پیش بینی باشند،یک شیوه کنترل"کنترل آینده نگر"است که بر پایه پیش بینی است ما باید ابزار پیش بینی را برای خود فراهم کنیم.الهام ابزاری است برای ما که بتوانیم رفتار افراد را پیش بینی کنیم.رفتار دیگران (خواهر،برادر و....)را پیش بینی کنیم مثلا میخواهیم هدیه بخریم،چه چیزی بخریم که بیشترین رضایت خاطر را فراهم کند.  


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  در رفتار سازمانی از چه علومی استفاده کرده ایم؟ علوم رفتاری که مورد استفاده است در رفتار سازمانی شامل: 1.روانشناسی. 2.روانشناسی اجتماعی. 3.جامعه شناسی.  4.مردم شناسی. 5.جمعیت شناسی.   تاثیر علوم رفتاری در کجاست؟تاثیر این علوم بر واحدهای اجتماعی چیست؟ ما سه سطح تجزیه و تحلیل داریم: 1.فردی. 2.گروهی. 3.سازمانی.   روانشناسی:چه استفاده هایی می کنیم؟در جستجوی سنجش رفتار،توضیح رفتار و گاهی به دنبال تغییر رفتار است گاهی می توانیم رفتار افراد در سازمان را به وسیله روانشناسی تغییر دهیم و هم در مورد انسانها و هم در مورد حیوانها استفاده می شود.   از روانشناسی در مباحث زیراستفاده می شود:. 1.یادگیری. یکی از بحث های یادگیری یادگیری اجتماعی است. نکته:تمرکز یادگیری اجتماعی روی الگوها است.افراد از مشاهده رفتار الگوها یاد می گیرند. 2.انگیزش در سطح فردی. 3.شخصیت. 4.احساسات. 5.ادراک. 6.آموزش. 7.اثربخشی رهبری. 8.رضایت شغلی. 9.تصمیم گیری فردی. 10.اندازه گیری عملکرد. 11.ارزیابی نگرش. 12.انتخاب کارکنان. 13.طراحی شغل. 14.استرس شغلی.   مباحث زیادی مورد استفاده است،روانشناسی دز سطح فردی مورد استفاده قرار می گیرد.   روانشناسی اجتماعی:روانشناسی اجتماعی چیست؟در روانشناسی اجتماعی تمرکز روی تاثیر افراد بر یکدیگر است و تاثیر فرد بر فرد مورد مطالعه قرار نمی گیرد.موضوعی که مطرح می شود اینست که گروهها چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذارند؟سازمانها چگونه بر روی یکدیگر تاثیر دارند؟   از روانشناسی اجتماعی در چه مسائلی استفاده می شود؟ 1.تغییر رفتار. 2.تغییر نگرش. 3.ارتباطات. 4.فرآیند گروهی. 5.تصمیم گیری های گروهی.   سطح تجزیه و تحلیل در روانشناسی اجتماعی گروه است.   جامعه شناسی:به دنبال مطالعه رفتار افراد با یکدیگر هستیم اما به صورت جمع،رفتار فردی مورد نظر نیست و در ارتباط با دیگر انسانهاست.می خواهیم ببینیم انسان ها چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟   در جامعه شناسی چه مباحثی مورد بررسی قرار می گیرد؟ دو سطح تجزیه و تحلیل داریم: 1.گروه. 2.سازمان.   در سطح گروه چه مسائلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؟ 1.پویایی گروه. 2.تیم های کاری. 3.ارتباطات. 4.قدرت. 5.تضاد. 6.رفتارهای بین گروهی.   در سطح سازمان چه مسائلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؟ 1.تئوری رسمی سازمان یا سازمان رسمی. 2.تکنولوژی سازمان. 3.تغییر سازمان. 4.فرهنگ سازمانی.   از مفاهیم روانشناسی و جامعه شناسی برای شناخت تاثیر افراد بر یکدیگر استفاده می شود.   مردم شناسی:در مردم شناسی جوامع مورد مطالعه قرار می گیرند و مردم در قالب جوامع مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.     فرق مردم شناسی و جامعه شناسی چیست؟ در جامعه شناسی ما گروه و سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم و همانطور که قبلا گفته شد در مردم شناسی ما جوامع را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم.جامعه زیر مجموعه جوامع است وقتی ما در جامعه شناسی می گوییم تجزیه وتحلیل گروه ما یک گروه را مورد بررسی قرار     می دهیم اما در مردم شناسی ما جوامع را که زیر مجموعه اش گروه و جامعه است را مورد بررسی قرار می دهیم.   در مردم شناسی چه مباحثی است؟ در مردم شناسی ما دو سطح داریم: 1.گروه. 2.سازمان.   در سطح گروه چه مباحثی مورد بررسی و تجزیخ و تحلیل قرار می گیرد؟ 1.ارزشهای قابل مقایسه. 2.نگرش های قابل مقایسه. 3.تجزیه و تحلیل میان فرهنگی یا بین فرهنگی.   در سطح سازمان چه مباحثی مورد بررسی و تجزیخ و تحلیل قرار می گیرد؟ 1.فرهنگ سازمان. 2.محیط سازمان.   اصول اصل به معنی ثابت، پایدار و تغییر ناپذیر است.به معنی بن،ریشه و اساس است.   تفاوت علوم انسانی و علوم تجربی در چیست؟ علوم تجربی تکرار پذیرند و در محیط آزمایشگاهی قابل تکرارند.علوم انسانی تکرار ناپذیرند و در محیط آزمایشگاهی قابل تکرار نمی باشند.در علوم انسانی تعداداستثناء ها گاهی زیاد است اما در علوم تجربی استثناءها کم است. ما در علوم انسانی با موجوداتی سروکار داریم که چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی قابل تکرار نیستند،هروقت محیطی فراهم شود شبیه محیط آزمایشگاه نتایج آن فابل تعمیم است.       نظریات اقتضایی این نظریات می گوید بستگی دارد،در شرایط مختلف می تواند دستوری بهترین وضع باشد عامل های اقتضایی موقعیت هستند که باعث ایجاد ساخت یا تشکیل روابط اصلی می شوند،این متغیرها را اصطلاحا متغیرهای اقتضایی گویند. متغیرهایی هستند که ممکن است یک رابطه را بین دو پدیده ایجاد کنند یا نکنند: A منجر میشود به B A تحت شرایطی منجر میشود به B تیلور میگوید:پاداش بدهیم عملکرد افزایش می یابد                                                                                                      مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی    دیدگاه اقتضایی به این صورت است که می گوید A تحت شرایطی منجر به B می شود که آن شرایط متغیر ها است(پاداش بده اگر افراد نیاز مالی داشته باشند حرکت می کنند). اشاره می کرد روش دستوری مناسب است زمانی که شرایط کاملا نامناسب باشد،نظریه اقتضایی می گوید بستگی دارد.   چالش ها و فرصت ها برای رفتار سازمانی چیست؟ چالش حالتی است که می تواند هم تهدید باشد هم فرصت،تهدید هایی که بالقوه وجود دارد. چالش 1:ما در دنیایی زندگی می کنیم که به سمت جهانی سازس در حرکت است.که تغییراتی را در پی دارد.   فرصتهای موجود چیست؟ 1.ماموریت های خارجی کارکنان افزایش می یابد. 2.مدیران مجبورند با افرادی کار کنند که از فرهنگ های مختلف هستند.سازمان ها باید آمادگی واکنش در مقابل این ها را داشته باشند. 3.مقابله با واکنش های ضد سرمایه داری. 4.سرپرستی جمعی از مشاغل با نیروی کار ارزان. 5.مدیریت افراد در زمان جنگ و خشونت،باید در زمان ترور و خشونت بتوان کاذ افراد را مدیریت و سرپرستی کرد.   چالش2: نیروی کار ناهمگون است.   فرصت های موجود: 1.پذیرش تنوع. 2.تغییر ساختار جمعی. 3.اشاراتی برای مدیران.   عوامل اصلی تنوع چیست؟ وقتی می گوییم با نیروی کار ناهمگون سروکار داریم می خواهیم ببینیم نیروی کار ناهمگون چیست؟ هر 5 ساله دانش بشری 2 برابر می شود.بچه هایی که کوچکتر از ما هستند معلوماتشان نسبت به زمان ما قابل قیاس نیست.به خاطر تغییری که در ماهیت و میزان دانش افراد در دنیا اتفاق می افتد.شاید تصورش سخت باشد اما واقعیت امر اینست،در کشورها کمپانی های چند ملیتی آن طور که باید پیشرفت نکرده اند،بخش هایی هستند که نیروی کار داخلی و خارجی با هم کار می کنند ولی در خارج از ایران این موضوع بسیار رایج و عادی است حال آنکه در ایران هنوز این امر رایج و عادی نشده است. مثلا کارخانه دوو که مال آمریکایی ها است ولی در کره تولید می شود. مثالی دیگر اینکه ما در کلاسی هستیم که تقریبا همه همگون هستند اما درسی در این دانشگاه تدریس می شود مثل مبانی سازمان و مدیریت که دانشجویان مختلف از رشته های مختلف آن را می خوانند و ممکن است با هم در یک کلاس باشند در حالی که سنخیت کمتری با هم دارند.   عواملی که باعث تفاوت می شوند چیست؟ 1.مذهب. 2.یکسان نبودن میزان توانایی افراد. 3.ملیت. 4.مشارکت قرابت های فامیلی. 5.سن. 6. نژاد. 7.جنسیت.   مذهب:یکی از مشکلاتی که در حاشیه مرزهای ما وجود دارد و در قسمت های مرکزی نیست مذهب است.   یکسان نبودن میزان توانایی افراد:بعضی افراد توانمندند و بعضی افراد خیر،نحوه کار کردن با اینها یکسان نیست.   ملیت:شهری در آمریکا است به نام لوس آنجلس که شهر ایرانی هاست،ایرانی هایی که در این شهر زندگی می کنند حتی اگر تابعیت آمریکایی را پذیرفته باشند بازهم ایرانی هستند و یک سری مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  خصوصیاتی را دارند که مخصوص ایرانی هاست.   سن:کارکنان با سابقه و کارکنان بی سابقه نحوه عملکردشان یکسان نیست.   نژاد:در آلمان و آمریکا بحث نژاد برایشان اهمیت زیاد دارد و در ایران این موضوع زیاد اهمیتی ندارد.   جنسیت:فکر می کنیم که در ایران تفاوت بین زن و مرد وجود دارد و در آمریکا دموکراسی کامل است،در حالیکه اینطور نیست،از روی ریشه لغات می توان این را فهمید مثل:manpower(نیروی انسانی)   بهبود کیفیت و بهره وری ما با دو عامل سروکار داریم: 1.بحث مدیریت کیفیت. 2.فرآیند مهنذسی مجدد.   مدیریت کیفیت:منظور از مدیریت کیفیت چیست؟وقتی می گوییم مدیریت کیفیت که یک اصطلاح رایج است چه چیزهایی مدنظر است؟ 4 مورد را مد نظر قرار می دهیم که عبارتند از: 1.مشتری مداری. 2.علاقه به بهبود مستمر. 3.ارزیابی دقیق. 4.توانمندسازی یا قدرتمند کردن کارکنان. مشتری مداری:در مشتری مداری تاکید و تمرکز روی مشتری است. علاقه به بهبود مستمر:توجهشان روی بهبود مستمر است،اصولا در فرهنگ ما این موضوع حائز اهمیت است که امروزمان بهتر از دیروز باشد،انسانی موفق است که هر روزش از روز پیشش بهتر باشد.وقتی صحبت از افزایش کیفیت است،وقتی که فردی دانشجو می شود فقط با هدف یادگیری علمی وارد دانشگاه نمی شود،بلکه بسیاری از مسائل دیگر از قبیل اخلاق،پژوهش و... مطرح است.   ارزیابی دقیق:با یک امتحان وضعیت دانشجو مشخص نمی شود،کار کلاسی،کوئیز و... باعث ارزیابی وضعیت دانشجو می شود.شرایطی دارد باید اعتبار و روایی داشته باشد.   توانمندسازی یا قدرتمند کردن کارکنان:از طریق افزایش اختیار به کارکنان این موضوع تحقق پیدا می کند،یعنی میزان تفویض اختیار به کارکنان باید بیشتر باشد.   مدل رفتار سازمانی همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم رفتار سازمانی در سه سطح مورد بررسی قرار می گیرد: 1.فردی. 2.گروهی. 3.سازمانی.   در رفتار سازمانی می خواهیم روابط و رفتار افراد را شناسایی کنیم.   مدل چیست؟ نشان دهنده واقعیت نیست،بلکه شکل ساده شده واقعیت است و هدف اینست که ارتباط میان پدیده های مختلف را به شکل ساده نشان دهیم،نمایی از واقعیت است.ما در رفتار سازمانی از یک مدل استفاده می کنیم.   نکته:ما دو گونه متغیر داریم،دو شیوه شناخت داریم: 1.درک شهودی. 2.مطالعه سیستماتیک. مطالعه سیستماتیک:در مطالعه سیستماتیک ارتباط علت و معلول ها را پیدا می کنیم و به دنبال درک و شناخت پدیده ها هستیم،می خواهیم بدانیم چه پدیده هایی علت(مستقل)و چه پدیده هایی معلول(وابسته)هستند.   متغیرهای وابسته معلول هستند و اثر می پذیرند از یک متغیر مستقل.     هر نقطه ای می خواهیم روی این خط در نظر بگیریم،بستگی دارد به میزان X و Y ،پس تغییر می کند.ابعاد طول و عرضش با تغییر X و Y تغییر خواهد کرد.                                متغیرهای وابسته کدامند؟ 1.اثربخشی. 2.کارآیی.                                                                                      3.بهره وری. 4. غیبت. 5. ترک خدمت. 6. رفتارهای نامناسب در محل کار. 7. رفتار تابعیت سازمانی. 8. رضایت شغلی.   اثربخشی:یک متغیر وابسته است.به معنای تحقق هدف است و همچنین به معنای دستیابی به هدف و رسیدن به هدف است.   کارآیی:به معنای دستیابی به هدف با هزینه کمتر است.چگونگی رسیدن به هدف و بحث هزینه هاست.   بهره وری:جمع کارآیی و اثربخشی که شامل هم کارآیی و هم اثربخشی می شود،آن عملکردی را شامل می شود که هم کارآ باشد و هم اثربخش. اینها وابسته اند،مستقل نیستند و اثر می پذیرند.   غیبت:عدم حضور در محل کار،باید پرسید غیبت تحت تاثیر چیست.   ترک خدمت:ترک خدمت می تواند داوطلبانه باشد(استعفاء)یا غیرداوطلبانه(اخراج و تعلیق).   رفتارهای نامناسب در محل کار:منظور چیست؟وقتی فرد وارد سازمان می شود آیا از همه قوانین تبعیت می کند؟لازم است تبعیت کند ولی نمی کند.آیا ما در جامعه از همه قوانین تبعیت می کنیم؟خیر خیلی از انسانهای راننده تابع قوانین نیستند.برخی در رفتارها قابل چشم پوشی است.بعضی وقت ها امکان گذشتن از آن نیست.رفتارهای نامناسب اشاره به رفتارهای کلیدی می کند،مثلا در بحث استخدام نمی خواهند که حتما به تمام قوانین ایران پایبند باشید فقط قانون اساسی را شرط می گذارند،پس قانون اساسی یک قانون کلیدی است.وقتی می گویند هنجارشکنی یعنی هنجارهای مهم و کلیدی شکسته می شود.پس منظور از رفتارهای نامناسب،هنجارشکنی است که قابل تحمل نیستند اما تخلفات دلگر قابل گذشت می تواند باشد.پس هرجا تهدید سازمان و موقعیت سازمان است قابل برخورد می شود.   رفتار تابعیت سازمانی:بعضی از رفتارها مصلحتی است الزام آن شغل نیست اما باعث نی شود عملکرد سازمان افزایش پیدا کند.مثلا در خانه هنگامی که می خواهیم غذا بخوریم اگر پدر و مادرمان سفره غذایشان را جدا پهن کنند به ما برمی خورد و بسیار ناراحت می شویم ولی در سازمان ها افرادی که در یک طبقه سازمانی نیستند با هم غذا نمی خورند مثلا مدیران با کارمندان غذا نمی خورند منظور از رفتار تابعیت سازمانی آن رفتارهایی است که نهایتا منجر به افزایش عملکرد و اثربخشی سازمان است.   رضایت شغلی:بر خلاف سایر متغیرهای وابسته قبلی رضایت شغلی بیانگر یک ذهنیت است نه یک رفتار. هر ذهنیتی منجر به رفتار نمی شود.تصور غلطی است که افرادی که رضایت شغلی دارند عملکردشان بهتر است.الزاما یک دید مثبت به کار باعث عملکرد بالا نمی شود. رضایت شغلی یک نگرش است اما هر نگرشی پایه رفتار است. نظریه "مک گری گور" که اشاره می کرد دو دیدگاه وجود دارد.X وY .   X       مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی                               دیدگاه بدبینانه،افراد را تنبل می دانست.   Y                             دیدگاه خوش بینانه،افراد را پرکار می دانست.   الزاما کسی که X نباشد Y نیست.   نظریه هرزبرگ:رضایت در مقابل نارضایتی قرار ندارد.الزاما کسی که راضی نباشد ناراضی نیست. یک ذهنیتی داریم اما با توجه به آن ذهنیت عمل نمی کنیم.هر کسی که راضی تر است الزاما بیشتر کار نمی کند.مثلا ما در خانه راضی هستیم ولی این به این معنی نیست که خوب کار کنیم.   متغیرهای مستقل علت اصلی تغییر متغیرهای وابسته،متغیرهای وابسته است.ضمن اینکه متغیرهای وابسته را تغییر میدهند باعث مشخص کردن ابعاد اصلی متغیرهای وابسته هستند،پس علت رفتار هستند.متغیرهای وابسته معلول رفتار هستند،اما متغیرهای مستقل علت بروزیک رفتار خاص هستند و تاثیر گذار بر متغیرهای وابسته هستند و در سه سطح فردی،گروهی و سازمان قرار دارند.   پایان فصل اول مطالب تکمیلی مربوط به فصل یک (مربوط به کتاب خانم دکتر زهرا برومند)   جامعه شناسی گاوی در یک آزمایش برای گاوها موزیک گذاشتند و مشاهده کردند که شیرشان بیشتر می شود،نتیجه گرفتند که گاوهای شاد شیرشان بیشتر می شود و بهتر شیر می دهند.این تجربه را در مورد انسان ها پیاده کردند،اینکه موزیک در محیط کار می گذارند و می گویند تنوع ایجاد می شود از این تجربه استفاده شده است.گفتند بیایید از جامعه شناسی گاوها در مورد انسانها استفاده کنید یعنی همانند نظریه "التون میو" که می گفت کارمند را  شاد،خوشحال و راضی نگه دارید که این نظریه اشتباه است زیرا انسان و گاو یکسان نیستند. افرادی که راضی هستند الزاما عملکرد بیشتری ندارند.افرادی که ناراضی هستند الزاما عملکرد پایین تری ندارند اما مسلما افراد اگر راضی باشند بهتر از اینست که ناراضی باشند و اصلاح میشود: افرادی که راضی هستند احتمالا عملکردشان بیشتر است.   مدل های مطالعه رفتار در سازمان این مدل ها به شرح زیر می باشند: 1.مدل های توصیفی. 2.مدل های پیش بینی کننده. 3.مدل های تجویزی.   مطالعه رفتار افراد در سازمان بر اساس مدل است.   مدل های توصیفی:در مدل های توصیفی ما وضعیت را توضیح می دهیم و تشریح می کنیم و بحث توضیح وضعیت است.   مدل های پیش بینی کننده:مدل هایی هستند که رفتار را پیش بینی می کنند.مثلا وقتی تعداد آشپزخانه ها به شدت زیاد می شود این نشان می دهد که خانم ها علاقه شان به آشپزی کمتر شده است.   مدل های تجویزی:مدلی که یک راه حل و موقعیت خاصی را پیشنهاد می کند که اصطلاحا آن را مدل هنجاری هم می گویند.   حیطه رفتار سازمانی حیطه رفتار سازمانی در دو حوزه است: 1.حوزه رفتاری. 2.حوزه فزآیندی.   حوزه رفتاری:به تجزیه و تحلیل می پردازد و در جستجوی شناخت علت است،به چون و چرا می پردازد.   حوزه فرآیندی:که شامل فرآیندهای مدیریتی است،از قبیل برنامه ریزی،سازماندهی و...   نکته:ارتباط رفتار سازمانی با رشته تای خاص در دو حوزه نظری و کاربردی و در دو سطح خرد و کلان است.    در حوزه نظری:بحث تئوری سازمان و رفتار سازمانی مطرح است.   در حوزه کاربردی:بحث بهبود و بازسازی سازمان و منابع انسانی مطرح است.   در سطح خرد:بحث رفتار سازمانی و منابع انسانی مطرح است.   در سطح کلان:بحث تئوری سازمان و بهبود و بازسازی سازمان مطرح است.         نگرش های موجود در رفتار سازمانی نگرش های موجود در رفتار سازمانی به چهار دسته تقسیم می شود: 1.چارچوب شناختی. 2.چارچوب رفتارگرایی. 3.چارچوب یادگیری اجتماعی. 4.چارچوب رفتار سازمانی.   چارچوب شناختی:روی جنبه های مثبت رفتار و آزادی اراده انسان تاکید دارد و مفاهیمی از قبیل انتظارو تقاضا و شوق را مورد استفاده قرار می دهد.اطلاعلت رکن اساسی شناخت می باشد و تحت این چارچوب شناخت از رفتار پیشی می گیرد.   چارچوب رفتار گرایی:نظریات پاولوف و اسنیکر مطرح است.بر اساس تاثیر محیط پایه گذاری شده و اعتقاد دارد رفتارها عکس العملی است و رفتار در چهارچوب محرک و پاسخ اتفاق می افتد.   چارچوب یادگیری اجتماعی:درک کامل رفتار سازمانی با توجه دقیق به شرایط موجود در سازمان،ویژگی ها و فرآیند شناختی افراد و اثرات درونی و بیرونی رفتار آن ها میسر است.   چارچوب رفتار سازمانی:یک رشته انسانی شناختی است و هدف از رفتار سازمانی درک و پیش بینی و کنترل رفتار افراد می باشد.   فصل دوم:مبانی رفتار فردی مشخصات شناسنامه ای،سن،جنسیت و سابقه. موارد بالا بر رضایت شغلی و عملکرد و بهره وری موثر هستند،بنابراین متغیر مستقل هستند. نکته مهم اینجاست که به سادگی از روی سوابق فردی شخص به دست می آیند،این عوامل همچنین روی تواناییها تاثیر می گذارند.   توانایی:ظرفیت فردی است،اینکه فرد قادر است کاری را انجام دهد و بر دو نوع است: 1.توانایی های ذهنی. 2.توانایی های هوشی.   توانایی های ذهنی:ظرفیت های فرد روی انجام کار است،آن استعداد محاسباتی فرد است.  توانایی های هوشی:چند جانبه است که شامل توانایی های هوشی،شناختی،اجتماعی،احساسی،فرهنگی می باشد.   ابعاد مختلف توانایی های ذهنی:عبارتند از: 1.استعداد محاسباتی. 2.درک مطالب گفتاری. 3.سرعت ادراک. 4.منطق استقرایی. 5.تجسم مجازی. 6.حافظه.  توانایی های فیزیکی:قابلیت هایی برای انجام شغل است.     تناسب توانایی- شغل   نیازمندیهای برای انجام شغل                       تناسب شغل- توانایی                 توانایی کارمند  هر تغییر نسبتا دائمی و پایدار که می تواند حاصل یک تجربه باشد یادگیری است.   سه نکته مهم یادگیری زمانی است 1. که تغییر وجود داشته باشد. 2.تغییر نسبتا دائمی است. 3.نتیجه یک تجربه باشد.   نظریه های یادگیری شرطی شدن کلاسیک : محرک های زیادی در اطراف ما وجود دارد، لازم نیست که در حالت طبیعی به همه محرک ها پاسخ داده شود ولی گاهی به بعضی محرک هایی که نباید به طور معمول پاسخ داد  همراه با یک محرک غیر شرطی یک محرک شرطی همراه می شود که منجر به پاسخ می گردد و با تکرار این عمل حتی پس از حذف محرک غیر شرطی پاسخ تکرار می شود که این را شرطی شدن رفتار گویند. بچه های کوچک را پدر و مادرها شرطی می کنند مثلاً می گویند اگر درس بخوانی برایت فلان کار می کنیم. مثال دیگر اینکه وقتی آخر سال پاداش می خواهد داده شود عملکرد کارکنان بیشتر و بهتر می شود . عکس العمل های خاص و یا  پاسخ های شرطی به محرک های شرطی  را شرطی شدن رفتار گویند. اگر قبل از اینکه بازرس بیاید به کارمندان بگویند باعث عکس العمل خاص از سوی افراد می شود یا وقتی رئیس دانشگاه می خواهد از یک دانشگاه بازدید کند مسئولان و کارکنان دانشکده سعی می کنند کار خود را خوب جلوه دهند و خودبخود عملکرد کارکنان بهتر می شود.که در اینجا محرک غیر شرطی است و پاسخ غیر شرطی کارکنان در و دیوار را می شویند برای ورود رئیس پس محرک شرطی شستن در و دیوار است و ممکن است کارکنان با دیدن و شستن در و دیوار سعی کنند بهتر کارکنند که این را پاسخ شرطی گویند . نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که شرطی شدن کلاسیک اختیاری نیست که این خوشایند نیست.مثلاً ما گاهی در نمازهایمان شرطی می شویم یا در غذا خوردن قبل از اینکه غذا بچشند نمک به غذا اضافه می­کنیم و این شرطی شده است و باعث عادت شده است که باعث می شود نمک بریزد و بعد تست کند حال آنکه اصلاً میزان نمک غذا را نمی داند و چون قبلاً در خانه همیشه غذایشان نسبت به خواستشان کم نمک است این به صورت عادت برایشان در آمده است . شرطی شدن عامل: معمولاً رفتار های انعکاسی یا بازتابی آموختنی و یادگیری شده نیست یعنی یاد نگرفته اند و بی فکر بوده است و مثل محرک و پاسخ وقتی دست به جسم داغ می زنیم دستمان می کشیم اگر کودک دستش را به یک جسم داغ بزند بلافاصله می کشد ولی اگر همان جسم سرد باشد بچه دستش را باز هم می کشد ، پس این ها از روی فکر و تفکر نیست و عکس العمل در شرطی شدن کلاسیک است شرطی شدن عامل یک نوع رفتار است که روی فکر و برنامه است و ناخودآگاه نیست و آموخته می شود بحث تقویت است می گویند رفتار اگر همراه با پاداش باشد ، احتمال تکرار افزایش می یابد مثلاً درس می خوانیم به هوای ماشین، موبایل و ... . زیرا پیامدش برایش خوشایند است رفتاری که پاداش نداشته باشد یا تنبیه در پی داشته باشد احتمال تکرارش کمتر است مثلاً فردی که دستش را بالا می برد در کلاس برای سئوال از استاد ولی استاد به او توجهی نکند دیگر دستش را بلند نمی کند . شرطی شدن عامل:افراد بصورت داوطلبانه در حقیقت یک پاسخی را به محرک می دهند که این پاسخ آگاهانه است و هدف از پاسخ یک دریافت پاداش است یا جلوگیری از یک تنبیه است. نظریه یادگیری اجتماعی:افراد می توانند یاد بگیرند از طریق مشاهده یا تجربه مستقیم اگر افراد تجربه ای را داشته باشند یا رفتاری را مشاهده کنند و ببینند که آن رفتار برایشان اتفاق افتاده مثل این است که آن تجربه را مستقیماً داشته باشند وجود الگوها سومین نقطه ثقل در این بحث است . مشاهده باید چگونه باشد؟ باید به گونه باشد که اثر تجربه مستقیم را داشته باشد و بسیار ماندگارتر از سایر راههای یادگیری باشد . اگر بخواهیم اثرش را بیشتر کنیم مثلاً اگر مطلبی را قبلاً بیان کرده باشیم و آن چیزیکه گفته شده عیناً اتفاق افتاده مثل آن است که فرد خود دارای تجربه مستقیم شده است مثلاً هنگامی که یک پدر و مادر می خواهند به بچه نشان دهند که اطو داغ است دست خود را به اطو می زنند و می گویند دستم سوخت و این باعث می شود که بچه دیگر دست به اطو نزند . افراد از طریق مشاهده هم می توانند تجربه کسب کننند . مفاهیم کلیدی در این نظریه: 1.فرآیند توجه. 2.فرآیند یادآوری. 3.فرآیند بازتولید. 4.فرآیند تقویت . فرآیند توجه: پدیده های مختلفی در اطراف ما وجود دارند برای اینکه ما عکس العمل به این پدیده ها نشان دهیم لازم است که درکشان کنیم تا توجه نکنیم درک نمی کنیم (جنبه ای که برجسته باشد باعث توجه می شود) . عوامل توجه چیست؟ 1.بزرگی. 2.کوچک بودن. 3.متفاوت بودن. 4.حرکت. 5.سکون. تا پدیده به آن توجه نشود درک نمی شود که در اینجا بحث تبلیغات است . فرآیند یادآوری: اثر و ماندگاریش میزان تأثیرش است، ما در ذهنمان بعضی مسائل پایدار تر است بعضی مسائل کمتر پایدارند اثر عوامل یکسان نیست . چه عاملی در اثر پدیده مؤثر است؟ 1..مدت زمان. 2..چگونگی عملکردش. مدت زمان: طولانی بودن زمان آن پدیده باعث می شود که در ذهن ماندگار شود . چگونگی عملکرد:خاطره کوتاه مدت از یک پدیده داریم اما تأثیر آن بصورتی است که همیشه در ذهن باقی می ماند . فرآیند بازتولید:اگر یادگیری بخواهد اتفاق بیفتد و پایدار باشد باید تکرار شود . فرآیند تقویت :این فرآیند بسیار اهمیت دارد و اشکال مختلف دارد .     نظریه های یادگیری   شرطی شدن کلاسیک: محرک های زیادی در اطراف ما وجود دارد، لازم نیست که در حالت طبیعی به همه محرک ها پاسخ داده شود ولی گاهی لازم است به بعضی محرک هایی که نباید پاسخ دهیم همراه با یک محرک غیر شرطی یک محرک شرطی همراه می شود ولی اگر یک مشروط در کنارش بگذاریم چه عکس العملی رخ می دهد که این را شرطی شدن رفتار گویند. بچه های کوچک را پدر و مادرها شرطی می کنند مثلاً می گویند اگر درس بخوانی برایت فلان کار می کنیم. مثال دیگر اینکه وقتی آخر سال پاداش می خواهد داده شود عملکرد کارکنان بیشتر و بهتر می شود . عکس العمل های خاص را پاسخ های شرطی به همراه محرک های شرطی گویند. اگر قبل از اینکه بازرس بیاید به کارمندان بگویند باعث عکس العمل خاص از سوی افراد می شود یا وقتی رئیس دانشگاه می خواهد از یک دانشگاه بازدید کند مسئولان و کارکنان دانشکده سعی می کنند کار خود را خوب جلوه دهند و خودبخود عملکرد کارکنان بهتر می شود.که در اینجا محرک غیر شرطی است و پاسخ غیر شرطی کارکنان در و دیوار را می شویند برای ورود رئیس پس محرک شرطی مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  شستن در و دیوار است و ممکن است کارکنان با دیدن و شستن در و دیوار سعی کنند بهتر کارکنند که این را پاسخ شرطی گویند . نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که شرطی شدن کلاسیک اختیاری نیست که این خوشایند نیست.مثلاً ما گاهی در نمازهایمان شرطی می شویم یا در غذا خوردن قبل از اینکه غذا بچشند نمک به غذا اضافه می­کنیم و این شرطی شده است و باعث عادت شده است که باعث می شود نمک بریزد و بعد تست کند حال آنکه اصلاً میزان نمک غذا را نمی داند و چون قبلاً در خانه همیشه غذایشان نسبت به خواستشان کم نمک است این به صورت عادت برایشان در آمده است . شرطی شدن عامل: معمولاً رفتار های انعکاسی یا بازتابی آموختنی و یادگیری شده نیست یعنی یاد نگرفته اند و بی فکر بوده است و مثل محرک و پاسخ وقتی دست به جسم داغ می زنیم دستمان می کشیم اگر کودک دستش را به یک جسم داغ بزند بلافاصله می کشد ولی اگر همان جسم سرد باشد بچه دستش را باز هم می کشد ، پس این ها از روی فکر و تفکر نیست و عکس العمل در شرطی شدن کلاسیک است شرطی شدن عامل یک نوع رفتار است که روی فکر و برنامه است و ناخودآگاه نیست و آموخته می شود بحث تقویت است می گویند رفتار اگر همراه با پاداش باشد ، احتمال تکرار افزایش می یابد مثلاً درس می خوانیم به هوای ماشین، موبایل و ... . زیرا پیامدش برایش خوشایند است رفتاری که پاداش نداشته باشد یا تنبیه در پی داشته باشد احتمال تکرارش کمتر است مثلاً فردی که دستش را بالا می برد در کلاس برای سئوال از استاد ولی استاد به او توجهی نکند دیگر دستش را بلند نمی کند . درشرطی شدن عامل افراد بصورت داوطلبانه در حقیقت یک پاسخی را به محرک می دهند که این پاسخ آگاهانه است و هدف از پاسخ یک دریافت پاداش است یا جلوگیری از یک تنبیه است. نظریه یادگیری اجتماعی:افراد می توانند یاد بگیرند از طریق مشاهده یا تجربه مستقیم اگر افراد تجربه ای را داشته باشند یا رفتاری را مشاهده کنند و ببینند که آن رفتار برایشان اتفاق افتاده مثل این است که آن تجربه را مستقیماً داشته باشند وجود الگوها سومین نقطه ثقل در این بحث است . مشاهد باید چگونه باشد؟ باید به گونه باشد که اثر تجربه مستقیم را داشته باشد و بسیار ماندگارتر از سایر راههای یادگیری باشد . اگر بخواهیم اثرش را بیشتر کنیم مثلاً اگر مطلبی را قبلاً بیان کرده باشیم و آن چیزیکه گفته شده عیناً اتفاق افتاده مثل آن است که فرد خود دارای تجربه مستقیم شده است مثلاً هنگامی که یک پدر و مادر می خواهند به بچه نشان دهند که اطو داغ است دست خود را به اطو می زنند و می گویند دستم سوخت و این باعث می شود که بچه دیگر دست به اطو نزند . افراد از طریق مشاهده هم می توانند تجربه کسب کننند . مفاهیم کلیدی در این نظریه: فرآیند توجه فرآیند یادآوریفرآیند بازتولیدفرآیند تقویت   فرآیند توجه: پدیده های مختلفی در اطراف ما وجود دارند برای اینکه ما عکس العمل به این پدیده ها نشان دهیم لازم است که درکشان کنیم تا توجه نکنیم درک نمی کنیم (جنبه ای که برجسته باشد باعث توجه می شود) . عوامل توجه چیست؟ بزرگی.کوچک بودن.متفاوت بودن.حرکت.سکون.   تا پدیده به آن توجه نشود درک نمی شود که در اینجا بحث تبلیغات است . فرآیند یادآوری: اثر و ماندگاریش میزان تأثیرش است، ما در ذهنمان بعضی مسائل پایدار تر است بعضی مسائل کمتر پایدارند اثر عوامل یکسان نیست . چه عاملی در اثر پدیده مؤثر است؟ 1-      مدت زمان. 2-      چگونگی عملکردش.   مدت زمان: طولانی بودن زمان آن پدیده باعث می شود که در ذهن ماندگار شود . چگونگی عملکرد: خاطره کوتاه مدت از یک پدیده داریم اما تأثیر آن بصورتی است که همیشه در ذهن باقی می ماند . فرآیند بازتولید: اگر یادگیری بخواهد اتفاق بیفتد و پایدار باشد باید تکرار شود . فرآیند تقویت : این فرآیند بسیار اهمیت دارد و اشکال مختلف دارد . نکته 1: در فرآیند توجه ما بیشتر تمایل داریم تحت تأثیر مدلهایی باشیم که جذابیت دارند، قابل دسترسی باشند و برای ما مهم باشند یا با نظر ما سازگاری داشته باشند . مثل ایستادن خانم ها جلوی طلا فروشی که برایشان جذابیت دارد . نکته 2: یادگیری افراد تنها زمانی است که جنبه های برجسته یک مدل را تشخیص داده و به آن توجه کنند . فرآیند یادآوری (تأثیرگذاری و ماندگاری): تأثیر یک مدل بستگی به نحوة مناسب عملکرد  آن دارد حتی اگر آن مدل زمان طولانی در دسترس نباشد فرآیند تکرار: پس از اینکه یک عملی را یادگرفتیم برای اینکه تأثیر آن ماندگار باشد باید تکرار شود .   فرآیند تقویت: منظور از تقویت، دادن پاداش است که تقویت مثبت است و تقویت منفی به معنی قطع پاداش است.   نظریه های یادگیری شکل دهی رفتار، منظور این است که چگونه رفتار افراد را شکل دهیم، استفاده از پاداش به صورت های مختلف است. تقویت منظم و سیستماتیک باعث می شود فرد پاسخش را تکرار کند و تکرار پاسخ باعث شکل گیری رفتار می شود. استفاده از تقویت های منظم (به معنی متوالی نیست) منظور نظام یافته است یعنی نظم داشته باشد و در هر مرحله از پاسخ باعث تکرار پاسخ می شود و باعث شکل گیری رفتار می شود .   تقویت مثبت: دنبال کردن  یک پاسخ با عاملی خوشایند است. دادن یک پاداش زمانیکه برای ما ایجاد انگیزه کند، جذاب و مطلوب می باشد .   تقویت منفی: دنبال کردن یک پاسخ با پایان دادن یا حذف یک موضوع ناخوشایند است .   نکته: اصولاً چه تقویت مثبت باشد و چه منفی هر دو برای تکرار یک رفتار است.   یک وضعیت که برای ما نامطلوب است اگر حذف شود و دیگر تکرار نشود یک تقویت منفی است . قطع پاداش شکل دیگری از تقویت منفی است.   تنبیه: به معنی مجازات کردن است و هدف قطع یک رفتار است ایجاد یک شرایط نامطلوب برای قطع یک رفتار  نامطلوب است. خاموش سازی: با هدف جلوگیری از تکرار  یک رفتار است و به معنی حذف یک رفتار است و می تواند در مورد رفتارهای مثبت و منفی انجام شود .مثلاً زمانیکه یک بچه در خیابان جیغ می کشد و به او توجهی نمی کنیم این باعث می شود که دیگر برای جلب توجه اطرافیان جیغ نکشد.   نکته: تقویت چه مثبت و چه منفی برای تکرار رفتار شایسته است. اما تنبیه به منظور قطع رفتار ناشایست است .   خاموش سازی به منظور جلوگیری از تقویت یک رفتار( شایسته یا ناشایست ) است در خاموش سازی عامل تقویت را حذف می کنیم. تقویت منفی رفتار با تقویت رفتار منفی متفاوت است. تقویت منفی رفتار با هدف تکرار رفتار شایسته است ولی تقویت رفتار منفی مدل تکرار رفتار ناشایست می گردد. مفاهیم کلیدی در شکل گیری رفتار ایجاد یک تغییر در رفتار نیازمند نوعی تقویت است .بعضی از پاداش ها در سازمان مؤثرتر از بقیه است.اگر می خواهید رفتار افراد را تقویت کنید و تغییردهید باید پاداش دهید و پاداش همیشه مادی نیست گاهی اگر به افراد احترام بگذاریم این خود یک پاداش است. نظریه رابینز: افرادی که مادی هستند و نیازهای مادی دارند اگر مشوق یا تقویت غیرمادی را بکار ببریم انگیزه شان کاهش می یابد و بر عکس افرادی که انگیزه های غیرمادی دارند اگر مشوق مادی برایشان بکار ببریم انگیزه شان کاهش می یابد. 4.سرعت یادگیری و پایداری اثر آن بوسیله طول دوره زمانی تقویت آن تعیین می شود.(سرعت یادگیری و پایداری آن در طول زمان باید تقویت شود). برنامه تقویت   چند شکل تقویت داریم؟ تقویت پیوسته.تقویت گسسته (متناوب).   تقویت پیوسته: یعنی رفتار مطلوب هربار که ظاهر می شود تقویت می شود.هر بار که رفتار مطلوب تکرار شود پاداش می دهیم و برایش امتیازی در نظر می گیریم که باعث اشباع شدن می شود و اثرش خنثی می شود.   تقویت متناوب(گسسته): گاهی تقویت انجام می شود اما نه هر بار که رفتار شایسته ظاهر می شود.   تقویت پیوسته به دو صورت است: تقویت پیوسته فاصله ای.تقویت پیوسته نسبی.   تقویت متناوب هم همانند تقویت پیوسته به دو صورت است: تقویت متناوب فاصله ای.تقویت متناوب نسبی.   تقویت فاصله ای به دوشکل ثابت و متغیر است: در تقویت فاصله ای چه ثابت و چه متغیر آن چیزی که اهمیت دارد زمان است .   تقویت فاصله ای ثابت: اگر زمان ها ثابت باشد می شود فاصله­ای ثابت.   تقویت فاصله ای متغیر: اگر زمان ها متغیر باشد می شود فاصله ای متغیر.مثلاً دریافت یک تقویت فاصله ای ثابت است.  اگر زمانش متناوب باشد یعنی غیرقابل پیش بینی باشد می دانیم 12 بار پاداش داده می شود هر ماه یک پاداش می گیریم، اما نمی دانیم فاصله اش 10 روز است یا 2 ماه که آنرا می گوئیم فاصله ای متغیر.   تقویت نسبی: در تقویت نسبی آن چیزی که اهمیت دارد تعداد پاسخ ها است . اگر مشخص باشد به عنوان مثال بعد از هر 5 تولید 1 پاداش داده می شود، می شود نسبی ثابت. اگر تعدادش ثابت نباشد مثلاً گاهی بعد از 5 تولید گاهی بعد از 8تولید پاداش داده شود می شود نسبی متغیر.   نسبی ثابت: در نسبی ثابت چیزی که اهمیت دارد تعداد پاسخ ها است.   نسبی متغیر:در نسبی متغیر پاداش بیشتربسته به رفتار فرد تغییر می کند. در نسبی عامل تعداد مهم است اما در فاصله ای عامل زمان اهمیت دارد. برنامه تقویت گسسته(ناپیوسته) متناوب: یا فاصله ای است یا ثابت. در فاصله ای پاداش ها در زمان مشخص داده می شود ابتدای هر ماه یا هر 15روز و .... اما چون کارمند می داند که چه زمانی پاداش دریافت می کند زود خاموش می شود، در فاصله ای متغیر زمان مشخص نیست گاهی یک ماه گاهی یک هفته و ... عملکرد نسبتاً بالا است و خاموش سازی بکندی صورت می گیرد مثل امتحان غیر منتظره که زمانش قابل پیش بینی نیست . سئوال (در بحث نسبی): کدامیک از برنامه های تقویت منجر به بازدهی بیشتر می شود؟ الف) پیوسته. ب) متناوب. ج) نسبی. د) فاصله ای. پاسخ: گزینه ج. چرا؟ زیرا اینجا روی کمیت ها و تعداد انگشت گذاشته می شود و نحوة پرداخت زمانی نیست. بعضی از سیستم های پرداخت براساس زمان انجام کار است مثل حقوق بگیران دولت. گاهی دو نفر به اندازه هم کار نمی کنند اما حقوقشان یکسان نیست و باعث می شود عملکردشان مطرح نباشد زیرا افزایش یا کاهش آن باعث افزایش یا کاهش حقوق نمی شود. مقاطعه کاری و پاره کاری جزء نسبی ثابت است.   نسبی ثابت:  براساس نتایج ثابت داده می شود، عملکرد بالاست و ثابت و سریع اما همراه با خاموش سازی فوری است. می داند یک نمره 10 بگیرد پاس می شود و چون می داند حدود 10 یا 12 بالاتر نمی گیرد برای بیشتر از این نمره نیز تلاش نمی کند.   نسبی متغیر: بهترین روش بین روش های نسبی است. عملکرد خیلی بالاست خاموش سازی کند است امید به جایزه دارد اما چون تاریخش را نمی داند انگیزه اش افزایش می یابد، وقتی کارمندان می دانند آخرسال پاداش می گیرند خوب کار می کنند . به جای اینکه سه ماه را ارزیابی کنیم آخر عملکردها را مورد ارزیابی قرار می دهیم و این اشتباه است و چون قابل پیش بینی است در بحث ثابت بیشترین تلاش روز آخر است پس بحث ثابت اثر منفی دارد و خاموش سازی سریع است اما در بحث متغیر خاموش سازی کم است.   برنامه تقویت ماهیت تقویت تأثیر در رفتار مثال پیوسته پاداش ها بعد از رفتار مطلوب داده می شود یادگیری سریع رفتار جدید اما خاموش سازی سریع است ستایش کردن فاصله ای ثابت پاداش ها در فواص زمانی یکسان ارائه می شود عملکرد متوسط و بی قاعده همراه با خاموش سازی سریع پرداخت هفته ای فاصله ای متغیر پاداش ها در فواصل زمانی متغیر ارائه می شود عملکرد متوسط به بالا و ثابت با خاموش سازی آهسته امتحان غیر منتظره نسبی ثابت پاداش بر حسب نتایج ثابت داده می شود عملکرد بالا و ثابت و سریع و با خاموش سازی فوری نرخ پرداخت نسبی متغیر پاداش بر حسب نتایج متغیر داده می شود عملکرد خیلی بالا و خاموش سازی آهسته و کند حق کمیسیون   ارزش ها: باید و نباید ها است، مطلوب ها و نامطلوب هاست، چه چیزی ترجیح دارد و چه چیزی ترجیح ندارد.   ارزش ها دو ویژگی را بیان می کنند: ویژگی محتوایی.شدت ارزش. هم خصوصیت نهایی و هم محتوای ارزش ها و هم شدت ارزش ها را مشخص می کند.    تفاوت میان ارزش ها قائل می شویم و ارزش ها را یکسان تلقی نمی کنیم.دارای یک وضع نیستند و اهمیت و وزن متفاوتی برای آنها قائل هستیم .مثلاً گرفتن مدرک تحصیلی و آرامش در زندگی که برای ما ارزش های متفاوتی هستند. مثلاً کسی که در یک شهر دور افتاده قبول شده است اما متأهل است ممکن است برای گرفتن مدرک تحصیلی که خود یک ارزش است آرامش زندگی اش از بین رود که یک تضاد است. در بحث شدت به اهمیت میان ارزش ها اشاره می شود. آقای راک ایچ اعتقاد دارد ارزش ها به دو دسته تقسیم می شوند: ارزش های نهایی (پایانه ای).ارزش های واسطه ای .   ارزش های نهایی (پایانه ای): اصطلاحاً ارزش هدف هستند، منظور آن حالت نهایی است و آن غایتی است که می خواهیم به آن دست پیدا کنیم، به یک هدف و غایت نمی خواهیم دست پیدا کنیم. مثلاً برای بدست آوردن یک شغل خوب باید یک مدرک تحصیلی داشته باشیم که شغل یک ارزش نهایی است و هدف نهایی است اما مدرک تحصیلی خود یک ارزش واسطه ای است، یک ابزار است. گاهی ارزش های نهایی و واسطه ای هم ارزش نیستند و یکسان نیستند، گاهی ارزش های نهایی با هم یکسان نیستند و گاهی ارزش های واسطه ای با هم، هم ارزش نیستند . تحقیقات توسط هافستدانجام شده بیش از صدهزار کارمند را مورد تحقیق قرار داده و اشاره می کند 5 بعد ارزشی از فرهنگ های ملی متفاوتند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت

مدیریت چیست

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت

مدرس مدیریت استاد مدیریت

 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت مدیریت٬ فرآیند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می‌گیرد. 

 

تعریف مدیریت 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت تاکنون تعاریف متعددی برای عبارت مدیریت ارائه شده است. برخی از مهمترین تعاریفی که در این زمینه ارایه شده است به قرار زیر است: 

¤ انجام امور به‌وسیله دیگران 

¤ علم و هنر هماهنگی کوشش‌ها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی 

¤ انجام وظایف برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل 

¤ فرآیندی که طی آن تصمیم‌گیری در سازمان‌ها صورت می‌پذیرد 

¤ بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیم‌گیرنده و رابط برای اعضای سازمان 

 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه ریزی، تصمیم‌گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل می گردد. این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و کاستی یا فزونی هایی در واژه های بیان کننده ی وظایف روبرو است، اما به نظر روان تر از تعاریفی است که می کوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند و یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. با این حال تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکرد های آن از سوی محققانی چون فایول و یا گیولیک دارای تفاوت هایی است که به سادگی نمی توان از آنها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانسته است تعریف خود را مدیریت کند! 

 

تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را در بر دارد: 

 

¤ مدیریت یک فرآیند است. 

¤ مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است. 

¤ مدیریت مؤثر، تصمیم‌های مناسبی می‌گیرد و به نتایج مطلوبی دست می‌یابد. 

¤ مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه می‌گویند. 

¤ مدیریت بر فعالیت‌های هدفدار تمرکز دارد. 

  استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

وظایف مدیران 

مدرس مدیریت استاد مدیریت سخنران مدیریت تدریس مدیریت پیتر دراکر، وظیفه مدیران را بازاریابی و نوآوری می‌داند. در عین حال، متون جدیدتر عمده وظایف مدیران را برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، استخدام و کنترل می‌دانند. برخی از منابع، استخدام را از فهرست فوق حذف کرده‌اند و برخی نیز هماهنگی را جایگزین آن نموده‌اند. 


۱- برنامه‌ریزی 

برنامه‌ریزی یا طرح‌ریزی یعنی اندیشیدن از پیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامه‌ریزی تعاریف متعددی ارائه کرده‌اند که برخی از آنها از این قرار است: 

¤ تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن 

¤ تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد 

¤ تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راه‌ها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند 

¤ طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوه‌ای که از پیش تعریف شده، تغییر بدهد. 


۲- سازماندهی 

سازماندهی فرآیندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروه‌های کاری و هماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت می‌گیرد. 


۳- انگیزش 

رهبری یا هدایت یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان. 


۴- ارزیابی 

کنترل، تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسهٔ اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها بر روند اجرایی که در بر گیرندهٔ حداکثر کارایی است.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

چالش های شرکت ها در پسا بر جام در عرصه مدیریت برند

چالش های شرکت های ایرانی در ورود به عرصه مدیریت برند

چالش های پسا بر جام ها در عرصه مدیریت برند

چالش های شرکت ها در پسا بر جام در عرصه مدیریت برند

پسا بر جام  مدیریت برند

چالش های شرکت های ایرانی در ورود به عرصه مدیریت برند 

چالش های شرکت ها در پسا بر جام در عرصه مدیریت برند مبحث برند به عنوان یکی از موضوعات حیاتی در کشور برای تولید اقتصاد بسیار پر اهمیت است که متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده و مغفول مانده است . در جهان امروز رقابت بر سر کالا نیست، بلکه رقابت برسر برندها است به طوری که اگر بهترین کالا تولید شود ولی بر پیشانی خود نام برندی نداشته باشد ، توفیقی در فروش نخواهد داشت و برعکس اگر یک کالا با کیفیت متوسط به عنوان یک برند مطرح باشد در بازار مشتری خواهد داشت و اینجاست که اهمیت برند و برند سازی و توجه به آن ضرورت به نظر می رسد.

بر همین اساس ماهنامه تجارت طلایی با نگاهی تخصصی به موضوع برندینگ پرداخته و در ماه های متوالی نظرات کارشناسان و متخصصان گوناگون را در این زمینه در قالب گفت وگوهای اختصاصی گوناگون منتشرکرده و قصد دارد در این شماره و شماره های بعدی نیز طی مصاحبه  های اختصاصی با موضوع برندینگ و مشاوره برند با دکتر محمود سمیعی نصر، عضو هیات علمی دانشگاه و مدیر عامل گروه مشاورین برند به موضوع برندینگ نگاه تخصصی تر و جامع تری داشته باشد. قسمت اول این گفت و گو در نوشتار زیر آمده است:


1-چرا باید یک برند شویم؟

چالش های شرکت ها در پسا بر جام در عرصه مدیریت برند ما در عصر برندسازی زندگی می کنیم؛ عصری که برندها در آن ثابت کرده اند ارزشمند ترین دارایی برای یک تجارت هستند. بنابراین در جایی که شعار بسیاری از مدیرانی که در فضای نیمه رقابتی کسب و کار کشور فعال هستند این است که : "هیچ سودی نصیب شرکتی نمی شود مگر این که بتوان مشتری  جدیدی را جذب کرد"، شعار بازاریابی نوین در بازارهای به شدت رقابتی دنیای امروز  که ما هم فاصله چندانی با آن نداریم  این است که: "هیچ سودی نصیب هیچ فردی نمی شود مگر این که مدیری یک نام تجاری را تبدیل به یک برند نماید". مطالعات و تحقیقات در طول 20 سال گذشته ثابت کرده است نقش برندها در  افزایش عمر کسب و کار غیر قابل انکار است،چون امروزه مشتری دیگرکالا نمی خرد بلکه برند می خرد.



2- هدف اصلی برندینگ چیست؟

چالش های شرکت ها در پسا بر جام در عرصه مدیریت برند هدف اصلی برندینگ این است که کالا یا خدمات  در نگاه مشتری از جنبه های مختلف از رقبایشان که مورد نظر مشتریان هدف هستند،  متمایز دیده شوند. اینجانب همیشه در مواجهه با مدیران  شرکت های  داخلی این جمله را می گویم که "شما تولید کنید و وظیفه برند سازی و ایجاد تمایز را بر عهده ما بگذارید." همانطوری  که محقق معروف بازاریابی، آقای فلیپ کاتلر که بنده نیز افتخار دانشجویی ایشان را داشتم به زیبایی می گوید:" محصول در کارخانه ها و برند در بازار و توسط مشاورین برند تولید می شود، ولی قدرت اصلی تسخیر ذهن و قلب  مشتری در دست صاحبان برند است. " 

مدیران محترم شرکت های ایرانی باید به این نکته بسیار مهم توجه ویژه ای کنند که" در عصر جدید رقابت بر سر کالاهایی نیست که شرکت ها در کارخانه هایشان تولید  می کنند، بلکه رقابت امروز میان تمایزاتی است که شرکت ها پس از خروج محصول  از کارخانه به منظور  تسخیر ذهن مشتری به آن می افزایند."



 3- در یک جمله ساده و عملیاتی مدیریت برند را چگونه تعریف می کنید و چرا این مقوله در فضای کسب و کار کشور مهم است؟

مدیریت برند یعنی نوآوری مستمر و ایجاد تمایز در خلق یک تصویر مثبت در کسب اعتماد و تسخیر ذهن مشتریان هدف، زیرا نام تجاری به دنبال  استمرار خرید از طرف مخاطبان خود به تدریج فرایند برند شدن را طی می کند و این امر زمانی اتفاق خواهد افتاد که مخاطبان به آن نام تجاری (برند) اعتماد پیدا کنند. در نتیجه یکی از با ارزش ترین دارایی های هر مجموعه برند یا برندهای آنها هستند. به عبارت دیگر،  برند همان چیزی است که مخاطب با دیدن، شنیدن، حس کردن و یا هر گونه ارتباطی با آن به صورت ذهنی، دیداری یا شنیداری صفات و ویژگی های آن را در ذهن و  قلب خود تداعی می کند. 



4- جامعه ما دچار تب برندینگ است و همه خود را برند می دانند. به نظر جنابعالی ایران دارای برند است یا توهم آن را دارد؟

چالش های شرکت ها در پسا بر جام در عرصه مدیریت برند  پروسه برندینگ روند ساخت یک هویت (  Brand Identity) است که یک شرکت آن را بر اساس توانمندی ها و مزیت های رقابتی خود تدوین می کند و تلاش می کند تصویر مناسبی ( Customer Image) از آن را در ذهن مشتری خلق کند. می توان مشکل کلان شرکت های ایرانی که آن هم نشات گرفته از فعالیت در  یک فضای نیمه رقابتی  و فرهنگ حاکم بر این فضاست را   به اختصار در2 بخش خلاصه کرد.

تلاش در انتقال تصویری متفاوت از هویت شرکت با سوء استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و ارائه قول هایی که هیچ زمان محقق نمی شوند. به عبارت دیگر،  این گروه  تبلیغات را به عنوان تعهدات نمی بینند.  

گروه دوم بر خلاف داشتن شایستگی ها و مزیت های رقابتی لازم در مقابل رقبا ، توانایی استفاده از تکنیک های لازم در تصویر سازی این تمایزات  در ذهن مشتری را ندارند.  نقطه مشترک این 2 گروه، حاشیه سودی است که با توجه به عدم حضور برند های معتبر  و نبود یک فضای رقابتی به دست می آورند و توهم برند را در ذهن آنها ایجاد می کند. 



5- آیا اگر تحریم ها برداشته شوند و برند های معتبر جهانی به ایران بیایند این  امکان وجود دارد که بسیاری از شرکت های داخلی برای ادامه کار دچار مشکلات جدی شوند؟

  بانک جهانی در گزارش سال 2012 خود از نزول 4 پله‌ای ایران در رتبه‌بندی جهانی سهولت کسب‌و‌کار خبر داده و رتبه ایران در میان ۱۸۳ کشور جهان را 144 اعلام کرده است، بنابراین با توجه به رشد تکنولوژی، اطلاعات و دسترسی مردم  به رسانه های جهانی، خواسته ها و سلیقه  مشتریان ایرانی هیچ گاه نزول نکرده و به سرعت به مشتریان جهانی نزدیک می شود  و در نتیجه جلب رضایت مشتری برای مدیران داخلی را  بسیار دشوار می کند.   

چالش های شرکت ها در پسا بر جام در عرصه مدیریت برند اصولا مادامی  که دولت کانون ثروت سازی باشد فضای کسب و کار از سطح رقابت پذیری مطلوبی در کشور برخوردار نخواهد بود و به تبع آن مدیران بسیاری از شرکت ها از لحاظ نظری ضرورتی برای توجه به رقابت پذیری و مقوله برندینگ در سازمان های خود احساس نمی کنند و در نتیجه سطح رقابت پذیری بنگاه های اقتصادی کشور در رقابت با برند های معتبری که ممکن است بعد از برداشته شدن تحریم ها در فضای کسب و کار کشور وارد –شوند، مطلوب نخواهد بود. این را می توان در کسب رتبه کشور در گزارش مجمع جهانی اقتصاد که شاخص رقابت پذیری کشورها را  اعلام می کند  مشاهده کرد،  بنابراین بسیاری از شرکت ها ی هوشمند داخلی به خطر  سونامی پیوستن به سازمان تجارت جهانی ، کاهش اجباری  تعرفه ها و حضور  سرمایه گذاران خارجی و شرکت های معتبر بین المللی در بازار جذاب ایران توجه کرده و با استفاده از مشاوران حرفه ای  نه تنها خود را  کاملا آماده این کارزار کرده اند بلکه با  توجه به استراتژی های رقابتی سهم بیشتری از بازار داخل را  هم نصیب خود کرده اند.



6- حال که به شاخص رقابت پذیری جهانی اشاره کردید وضعیت ایران چگونه است؟

مجمع جهانی اقتصاد هر ساله با مطالعه ۱۱۲ متغیر در 12 بعد و در نهایت محاسبه یک شاخص ترکیبی برای هر کشور، رتبه کشورها را در گزارشی تحت عنوان " شاخص رقابت‌پذیری جهانی" منتشر می کند.

در گزارش سال ۲۰۱۲-۲۰۱۳ ، کشورمان موفق به کسب جایگاه ۶۶ از میان ۱۴۴ کشور  شده‌ و در میان کشورهای خاورمیانه در جایگاه نهم قرار گرفته و در میان کشورهای حوزه خاورمیانه قطر و امارات توانسته‌اند رتبه‌های اول و دوم را به خود اختصاص دهند.

 شاخص رقابت پذیری در «12 بعد رقابت پذیری» دسته بندی می شود که  بُعد ششم آن کارایی بازار کالا است که در برگیرنده نماگرهای متعدد فرعی  همچون مشتری گرایی است که در فضای کنونی کسب و کار کشور برخلاف شعارهایی که داده می شود، کمتر عملیاتی می شود.



7-شما فرمودید کارزار ! منظورتان این است که برای تبدیل شدن به یک برند باید لباس رزم پوشید؟  

 همان طوری که عرض کردم با توجه به تغییرات کنونی و دیدگاه جهانی دولت در عرصه اقتصاد،  شرکت های ایرانی باید با تاکید ویژه به مدیریت برند، خود را در مقابل چالش های پیش رو  بیمه کنند. به عبارت دیگر ، امروزه کسب و کار  یک نبرد محسوب می شود و استراتژی برندینگ مزیتی در راه برنده شدن و بدون شک شرکت هایی که آماده تغییر نباشند همچون دایناسورها نابود می شوند.



8-توصیه جنابعالی برای فعالان اقتصادی که امروزه در ابتدا راه برندینگ هستند، چیست؟

چالش های شرکت ها در پسا بر جام در عرصه مدیریت برند اینجانب با توجه به بیش از یک دهه همکاری با برندهای معتبر دنیا و همچنین آشنایی با شرکت های ایرانی باید به این نکته اشاره کنم که بسیاری از شرکت های داخلی  دارای توانمندی ها و شایستگی های بسیاری برای رقابت در صحنه های بین المللی هستند و می توانند با  کسب مشاوره های تخصصی در مدیریت برند، قابلیت تبدیل شدن به برندهای معتبر و افزایش سهم بازار داخلی و حضور در صحنه های بین المللی را کسب کنند. مهم ترین توصیه بنده که شاهد تولد و از بین رفتن برند های معتبری در آمریکا و اروپا بوده ام، این است که اولا این حقیقت را بپذیرند که  کسب و کار بدون تفکر برند نمودن آن، یک اشتباه بزرگ است و ثانیا متوجه این مسئله مهم باشند که برند یک شبه ایجاد نمی شود و این پروسه نسبتا پیچیده و طولانی است که احتیاج به زمان و مشاوره های تخصصی  دارد. این واقعیت با رجوع به قدمت 100 برند برتر که هر ساله توسط شرکت اینتربرند معرفی می شوند، مشخص است.



9- موضوع مشاوره را مطرح کردید. تا چه اندازه این امر در برون رفت شرکت های ایرانی از چالش های روبه رو موثر است؟

تحقیقات جامعی که در سال ۲۰۱۱در دانشگاه هاروارد بر روی ۱۲۰ شرکت مختلف در حوزه های گوناگون صورت گرفته ، ثابت کرده میزان فروش این شرکت ها ارتباط مستقیمی با نگرش مشاوران این شرکت ها به مبحث برندینگ و بازار یابی داشته است، به گونه ای که حدود ۸۰ درصد از شرکت های مورد بررسی تنها با برخورداری از مشاوره های صحیح بدون پرداخت هزینه های گزاف تبلیغاتی توانسته اند در عرض یک سال فروش شرکت های متبوعشان را تا ۷۰ درصد افزایش دهند.



10- چگونه  باید به برند های معتبر در بازارهای جهانی تبدیل شویم  ؟

نام تجاری یک هویت است، پس می توان چنین فرض کرد که پروسه برندینگ روند ساخت و پرداخت این هویت است.

هویت برند باید تمرکز بر تفاوت هایی داشته باشد که موجب مزیت پایدار برای شرکت در داخل و در بازارهای بین المللی شود. هویت برند بر پایه درکی عمیق از مشتریان شرکت ، رقبا و محیط کاری است. هویت برند باید منعکس کننده استراتژی کسب و کار و تمایل شرکت برای سرمایه گذاری در برنامه های مورد نیاز برای افزایش رضایت مشتریان باشد . باید توجه کرد ایجاد محصولات دارای نام تجاری برتر و کسب سهم در بازارهای جهانی اتفاقی نیست، بلکه حاصل اتخاذ رویکردی معقول و متفاوت در عرصه مناسبات سیاسی و تجاری از سوی دولتمردان و کارآفرینان است ، بنابراین این رویکرد به شدت به یک اراده ملی   و تقویت شدن از سوی دولت نیازمند است. دولت می تواند از طریق مجموعه ای از ارزیابی ها به ترویج و حمایت ملی از شرکت ها و محصولات معروف داخلی بپردازد و استراتژی نام تجاری برتر  را برای شرکت های معتبر و توانمند داخلی عملیاتی سازد ، نه با اکسیژن رسانه ای تعرفه ای انگیزه نوآوری و رقابت پذیری را از صنایعی (مانند صنعت خودرو) بگیرد. استراتژی نام تجاری برتر می تواند انگیزه های لازم را برای شرکت های داخلی  فراهم کند تا جایگاه جهانی نام های تجاری خود را ارتقا دهند. هدف نهایی استراتژی یاد شده شکل گیری گروهی از نام های تجارتی رقابتی و با نفوذ ایرانی در بازارهای صادراتی است. این مهم نیازمند همیاری دولت در زمینه های مختلف همچون : 



1- تقویت توان رقابت پذیری در سطح منطقه و توسعه مستمر آن

2- افزایش تراز رتبه بندی فضای کسب و کار در کشور در گزارشات بانک جهانی

3- تسهیل در جلب سرمایه های خارجی

4- تسهیل و تسریع در عضویت در سازمان های مهم و موثر مانند  WTO 

5- همکاری های مشترک با برند های معتبر جهانی (اگر می خواهید غول شوید باید با غول ها همراه شوید.)

و ... است.


 استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


11- برند های موفق جهانی از چه استانداردهایی استفاده می کنند که از محبوبیت جهانی برخوردارند.

نمی توان این سوال را در این مصاحبه کوتاه پاسخ داد، بنابراین به صورت خلاصه به 3 عامل اصلی اشاره می کنم.

 عامل اول توجه به این نکته است که ساخت برند های موفق جهانی در گروی نگرش  فعالان اقتصادی ما به  مقوله مهم جهانی سازی است.  امروز ، همه محصولات و خدمات در ظرف جهانی است که معنا و مفهوم پیدا می کند و با رویکرد برندینگ است که توان صادراتی می یابد . امروزه باید در شرکت های ایرانی توجه به شعار استراتژیک (تولید برای صادرات) و تبدیل کردن آن به یک  فرهنگ سازمانی در اولویت قرار گیرد.  در همین رابطه مشاور ارشد رییس جمهور هم با تاکید بر این نگاه استراتژیک ، صادرات محور بودن صنایع کشور را مورد تایید قرار دادند و در رابطه با وابستگی بسیاری از صنایع کشور به اکسیژن رسانی تعرفه ای  به مزاح به این نکته اشاره کردند که " اگر تعرفه ها را برداریم تنها چیزی که می توانیم صادر کنیم قورمه سبزی و آبگوشت بز باش است". بنابراین باید به طور جدی به این نکته مهم اشاره کنم که   "متاسفانه آبگوشت و قورمه سبزی را هم چون ثبت بین المللی ننموده ایم و در منوی غذاهای جهانی قرار نگرفته اند ، نمی توانیم صادر کنیم."



عامل دوم در  توجه جدی به خواسته ها و نیاز های مشتری است که هرچند از سرعت مطلوبی برخوردار نیست ولی به تدریج  در فضای کسب و کار بنگاه های اقتصادی کشور ما در حال شکل گیری است . و عامل حیاتی سوم در توجه بسیار ویژه به کارکنان داخلی و آموزش آنهاست که متاسفانه  کاملا مغفول  مانده است. 

عامل سوم در توجه به این حقیقت نهفته است که مدیریت برند اساسا زمینه انسانی دارد نه ماشینی. مشکلات مدیریت برند بیشتر ناشی از نبود یا کمبود نیروی انسانی متخصص، آموزش دیده و ماهر است که می‌توانند با تلاش و خلاقیت های خود  زمینه‌های نیل به توسعه برند را فراهم آوردند. بنابراین این پذیرش باید در مدیران ما ایجاد شود که کارکنان قدرت این را دارند که همواره تعهدات مربوط به برند را تقویت و یا تضعیف کنند زیرا  آنها  همواره با مشتریان و سایر کارمندان در تماس مستمر  هستند و به همین دلیل نمی توان یک برند قوی را در خارج از سازمان ساخت و نگه داشت بدون این که ساخت آن را از کارمندان به عنوان مشتریان اول  شروع نکرد. متاسفانه تحقیقات صورت گرفته بیانگر آن است که بیش از 86 درصد کارکنان  به رغم داشتن نارضایتی به علل مختلف  سکوت می کنند و نارضایتی خود را در تعامل با مشتریان بروز می دهند . طبق بررسی ها و تحقیقات انجام شده،  کارکنان ناراضی،  بیشترین عامل نارضایتی مشتریان هستند . این درحالی است که سکوت کارکنان  پاشنه آشیل  برندهای معتبر است، چرا که می توانند در پرتوی آشنایی با این  اعتراض ها، در فضای به شدت رقابتی امروز بازارهای جهانی پایداری خود را حفظ و رضایت و در نهایت وفاداری آنها را کسب کنند. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی

چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی

مدرس برند


مترجم: الهام بت شکن *

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی تحقیقات نشان می‌دهد که ارزش‌های عاطفی پایدارتر از ارزش‌های عملکردی است. در این خصوص استدلال می‌شود که در بخش خدمات، کلید طلایی برای یک نام تجاری پایدار و منحصر به فرد، مجموعه ای بی نظیر از ارزش‌های عاطفی می‌باشد.

مترجم: الهام بت شکن *

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی تحقیقات نشان می‌دهد که ارزش‌های عاطفی پایدارتر از ارزش‌های عملکردی است. در این خصوص استدلال می‌شود که در بخش خدمات، کلید طلایی برای یک نام تجاری پایدار و منحصر به فرد، مجموعه ای بی نظیر از ارزش‌های عاطفی می‌باشد.

این مقاله به بررسی ماهیت ارزش‌های برند خدمات مالی می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد که آنها بیشتر تمایل به تمرکز بر ارزش‌های عملکردی رده‌بندی دارند تا ارزش‌های عاطفی برند. در این مقاله همچنین به عدم تجانس میان برداشت و درک اعضای تیم برند از ارزش‌های نام تجاریشان و عدم تطابق با ارزش‌های مورد پسند و حمایت برندشان اشاره می‌شود.

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی  کلمات کلیدی: ارزش‌های برند، برندهای خدمات، خدمات مالی مقدمه: برند یا نام تجاری یک مقوله چند بعدی است که شامل ترکیبی از ارزش‌های عملکردی و عاطفی است که در جهت تطابق با کارآیی مصرف‌کننده و نیازهای روان شناختی می‌باشد (دوچرناتونی و دال الموریلی، 1998 ). یکی از اهداف برندسازی خلق یک نام تجاری منحصر به فرد با ابعاد گوناگون است که مناسب و مورد استقبال مصرف‌کنندگان باشد (دوچرناتونی و مکدونالد، 1998 ).یکی از مشکلاتی که فعالین در بازار با آن مواجه اند فراتر رفتن از ارزش‌هایی است که مصرف‌کنندگان در هنگام خرید از رده محصولات یک بازار دارند (برای مثال بیمه در حوزه حمایتی و امنیت خاطر است ) تا برندشان را در جایگاه ارزش‌هایی منحصر به فرد قرار دهند (برای مثال: برند X واقعا نیازهای در حال تغییر مرا می‌شناسد و هر سال می‌تواند با خواسته های جدید من منطبق باشد ). تحقیقات مشاورین برند نشان داد که بسیاری از مدیران برند تنها دارای یک درک سطحی از ارزش‌های برند می‌باشند و گرایش به تمرکز بر ارزش‌های عملکردی دارند که دیگران به راحتی نمی توانند از آنها تقلید نمایند (دوچرناتونی و دال الموریلی 1996 ). 

هدف از این مقاله دستیابی به ماهیت و یکتایی ارزش‌های برند در خدمات مالی است. برندسازی در خدمات مالی تحت تاثیر تغییراتی اساسی بر حسب افزایش چشمگیر رقابت در فضای شرکت‌های غیر دولتی (دن بای- جونز، 1995;جونز،1999) و تهدید شرکت‌های تازه وارد با تجربه کم برندسازی است (واترز و رایت،1994; کلیور، 1999). موفقیت در چیزی که به سرعت تبدیل به بازار انبوه می‌شود، به تمایز برندی مؤثر و مبتنی بر شناخت، درونی سازی و مرتبط با ارزش‌های برندی منحصر به فرد بستگی دارد که مورد پسند و دلخواه مصرف‌کنندگان است.


افتراق میان نام‌های تجاری خدمات از طریق مدیریت ارزش

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی  برندسازی در بازاریابی خدمات ترکیبی از ارزش‌های عاطفی و عملکردی است (دوچرناتونی و دال الموریلی، 1999). فیری در سال 1996 پیشنهاد داد که برندسازی خدمات در حوزه ارزش‌هایی است که «نشانگرقلب و روح یک شرکت است». ارزش‌های عاطفی به ویژه در تمایز برندها بسیار مهم است. تحقیقات قبلی مؤید این نکته بوده است که ارزش افزوده عاطفی یک برند بسیار قابل تحمل پذیرتر از ارزش افزوده عملکردی آن است که ممکن است به راحتی کپی برداری شود (دوچرناتونی، هریس و دال الموریلی، 1999 ). لوی در سال 1996 یاد آور شد که نام‌های تجاری خدمات مالی همانند بازاریابی اف ام سی جی تمایل دارد برروی خصوصیات محصول تمرکز بیشتری داشته باشد تا بر روی ارزش‌های واقعی برند. جونز در سال 1999 در بحث در خصوص آینده سیستم‌های بانکی خاطر نشان کرد که در این سیستم‌ها تمرکز بیشتری باید بر ارزش‌های عاطفی برند نسبت به ارزش‌های واقعی و منطقی آن قائل شد.





مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی    روکیچ در سال 1973 این تعریف را برای معنا و مفهوم ارزش ارائه داد: «ارزش، باوری پایدار است که در آن حالت خاصی از رفتار یا موجودیت به صورت فردی یا اجتماعی به حالت عکس یا ضد آن رفتار یا موجودیت ترجیح داده می‌شود».

ارزش‌های عملکردی در برندسازی خدمات تنها مربوط به آنچه که ارائه داده شده نمی شود بلکه مرتبط با چگونگی ارائه آن خدمت می‌باشد (گرون روس، 1990)، این مقوله یکی از تفاوت‌های اساسی میان برندسازی خدمات و محصولات است. 

برندهای قدرتمند در هر نقطه ای از تماس با مشتریان، ارزش‌هایشان را منتقل می‌سازند (کلیور، 1999 ). با این حال، درگیر شدن کارمندان در ارائه برند نیز منجر به ایجاد مشکلاتی در خصوص فقدان ثبات و پایداری در استاندارد ارائه خدمت می‌شود (زیتمال و بیتنر، 1996).

  یکی از راه‌های غلبه بر مشکل کیفیت خدمات، تاکید بیشتر بر مدیریت برند است به همان میزانی که بر مدیریت ارزش‌هاست. ارزش‌ها به ویژه در موقعیت های جدید، رفتار را شکل می‌دهند (ویلکینز و اوچی، 1983). یکی از عوامل اصلی در برند سازی خدمات، مدیریت قوی است (فیری، 1996). 

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی این مقوله شامل تعیین ارزش‌های برند و همتراز نمودن کارکنان با آنهاست. هماهنگی بین بخش‌ها نیز برای ارائه هر چه بهتر خدمت و رفع نیازهای مشتری الزامی است

(واترز و رایت، 1994 ). 

برندهای موفق در حوزه خدمات اقدام به جذب، توسعه و حفظ نیروی انسانی می‌نماید که بتواند ارزش‌های آن برند را به طریقی منعکس نماید که مطابق با رفتار و کنش مورد دلخواه مصرف‌کننده باشد (فیری، 1999). نمونه هایی از برندهای حوزه خدمات که از برنامه های بازاریابی داخلی به منظور ارتباط برقرارکردن با پرسنل در خصوص نام تجاری سازمانشان و تهییج و تحسین آنها در نقش سفیران برندشان استفاده می‌کنند شامل BUPA (میستری، 1998 ) و Railtrack (همسلی، 1998) است.

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی   پس از ابداع خوشه ارزش‌های درون سازمانی، مدیران نیاز به توسعه و ترویج برند خدمات را در راستای دستیابی به هم ترازی بین ارزش‌های نام تجاری، کارکنان و مشتریان احساس کردند. با این وجود برندسازی خدمات مالی با چالش‌های فراوانی روبرو شد. برای مشتریان انتخاب یک محصول از خدمات مالی تصمیمی مهم است که متضمن ریسک بالا و بدون داشتن حق انتخاب یا امتحان گزینه جایگزین می‌باشد 

(جونز، 1999)، همچنین اینکه مزیت این خدمات به طور غیرقابل ملموس تبلیغ می‌شود (برای مثال می‌توان به خدمات بیمه‌ای اشاره نمود ). با این وجود محصولات خدمات مالی مقوله‌ای کسل‌کننده در نظر گرفته می‌شود (لوی، 1996) که نمایانگر وسیله ای برای رسیدن به هدف است نه خود هدف به تنهایی (دنبی- جونز، 1995; فیری، 1996 ). در نتیجه ارزش‌های عاطفی ابزارهای قوی تری در حوزه تمایز نام تجاری ارائه دادند و این در حالی بود که ارزش‌های عملکردی ممکن بود به راحتی کپی‌برداری شوند.

  برندهای خدمات مالی تمایز نام تجاری محدودی از خود نشان داده اند (واترز و رایت، 1994، جونز، 1999) و بیشتر به عنوان ابزاری در نظر گرفته می‌شوند که فاقد تمایز میان تامین‌کنندگان اصلی (لوی، 1996 ) و هزاران تامین‌کننده دیگری که محصولات مشابه را با تمرکز بر هزینه یا سود ارائه می‌دهند می‌باشد. در نتیجه ما در این تحقیق به بررسی 

فرضیه‌های زیر می‌پردازیم:

فرضیه اول: ارزش نام تجاری در خدمات مالی، صرفا ارزش یک برند منحصر به فرد نیست بلکه به طور کلی جزء ارزش‌های رده‌بندی است.





مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی  مراحل تکاملی جدید در فرآیند برند سازی، نام تجاری را به عنوان ابزاری برای جایگاه سازی در نظر می‌گیرد که به شدت به ارزش‌های عملکردی نزدیک می‌شود (گودیر، 1996). برند‌سازی در خدمات مالی هنوز هم در مراحل جدید رشد و توسعه است. درنهایت فرضیه زیر آزمایش شد:

فرضیه دوم:  برند خدمات مالی بیشتر دارای ارزش‌های عملکردی است تا ارزش‌های عاطفی.

  یک مدیریت ارزش موفق نیاز به درک صحیح و توافق در خصوص ارزش‌های یک برند از جانب مسئولین استراتژی آن برند دارد، بنابراین آنها می‌توانند به کارکنان و مشتریان نیز منتقل شوند. با این وجود تحقیقات سابق نشان داده اند که درک مدیران در یک سازمان نیز ممکن است با هم متفاوت باشد (دوچرناتونی، دنیلز و جانسون، 1993). بنابراین ما فرضیه سوم را به شرح زیر بررسی می‌نمائیم: 

فرضیه سوم: درک صاحبان برندهای خدمات در خصوص ارزش نام تجاریشان با هم متفاوت است.


 استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


 


روش شناسی 

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی سیزده شرکت خدمات مالی که دارای برند خدمات محدود مالی می‌باشند در این تحقیق شرکت نمودند. اطلاعات نام تجاری که شامل ارزش برند است توسط این سازمان‌ها تهیه شد. این فرآیند در قالب پرسشنامه هایی به اعضای هر تیم برند که مسئول تدوین استراتژی آن برند بودند نیز ارسال شد. اعضای هر تیم برند از 5 تا 13 نفر متغیر بود. پرسشنامه ها در خصوص تعیین درک هر یک از اعضای تیم برندها از نام تجاری شرکتشان طراحی شد. در این مقاله به یافته هایی در خصوص اطلاعات هر برند و درک مدیران از ارزش اصلی نام تجاریشان پرداخته می‌شود.

  ارزش برند موجود در مدارک و ارزش برندی که توسط اعضای تیم برند به آنها اشاره شده بود توسط دو نفر از محققین طبقه بندی شدند که شامل ارزش‌های عملکردی و عاطفی می‌شد، همچنین به چندین ارزش فردی نیز اشاره گردید. به تعاریف قبلی ارائه شده در خصوص ارزش توسط روکیچ (1973) نیز در ادامه اشاره می‌شود.

ارزش عملکردی عبارت است از: ارزشی که مربوط به شیوه کار یا فعالیت چیزی است و می‌توان آن را با قیاسی منطقی ارزیابی نمود. ارزش عاطفی عبارت است از: ارزشی که مرتبط با احساسات فرد است و برخاسته از شرایط، حالات و ارتباطات فرد با دیگران است و بیشتر بر پایه احساسات و غرایز است تا دلیل و منطق. اطلاعات موجود در مدارک و اسناد برند برای اطمینان از تفسیر صحیح پیرامون ارزش‌ها به کار برده شد.

همچنین از فرهنگ لغات جدید آکسفورد به زبان انگلیسی (1998 ) برای کمک به شناسایی ارزش‌های مترادف استفاده شد. مقایسه بین طبقه بندی دو محقق به ترتیب برای اسناد و مدارک برند و اظهارات تیم برند، امتیازات 79 و 95درصد را به دست آورد. اختلافات نیز از طریق بحث و گفتگو و مراجعه به اسناد و مدارک برند و تعاریف فرهنگ لغات حل و فصل گشت.


نتایج

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی  از میان 13 برند خدمات مالی، دو برند فاقد فهرستی رسمی از ارزش‌های نام تجاریشان بودند. تحلیل 37 ارزش قید شده توسط 11 برند دیگر نشان داد که تنها 16 ارزش از هر برند متمایز و منحصر به فرد بودند (در جدول 1 نشان داده شده است ). مطابق با فرضیه اول، این یافته ها نشان می‌دهد که این برندهای خدمات مالی در اصل ارزش‌های برند منحصر به فرد تفاوت چندانی با هم ندارند ولی بر پایه ارزش‌های مشترک با سایر برندها در رده خدمات مالی بنا شده اند.

  از کل 37 ارزش، 22 ارزش مربوط به گروه ارزش‌های عملکردی و 15 ارزش مربوط به گروه ارزش‌های عاطفی بودند (همان طور که در شکل 1 نشان داده شده است ). 

برای حفظ گمنامی برندها، ارزش‌های واقعی را نمی‌توان معرفی کرد. طبق فرضیه دوم، این موضوع نشان می‌دهد که تمرکز بیشتری بر ارزش‌های عملکردی نسبت به ارزش‌های عاطفی با تنها هفت ارزش منحصر به فرد وجود دارد.

  همان طور که در جدول شماره 2 نشان داده شده است، ارزش‌های برند قید شده توسط اعضای تیم برند 8 شرکت خدمات مالی که اطلاعات تیم برندشان نیز در دسترس بود مؤید عدم تجانس قابل توجهی میان اعضای تیم برند و بدون قید هیچ ارزشی توسط اعضای هر تیم بود. این امر مطابق با فرضیه سوم است. 

 مقایسه میان ارزش‌های ذکر شده توسط اعضای تیم برند و فهرست رسمی ارزش‌های برند (برای 6 برندی که اطلاعات تیم برند و فهرست رسمی ارزش‌های برندشان موجود بود ) مؤید عدم تطابق قابل توجهی است که در شکل 2 نیز نشان داده شده است.

 

نتیجه گیری ها و استدلال‌ها

  یافته ها نشان می‌دهد علی رغم رقابت شدید میان برندهای خدمات مالی، این نام‌های تجاری فاقد توانایی لازم در ایجاد تمایز در ارزش‌های عاطفی منحصر به فرد هستند، اما در عوض این برندها تمرکز بیشتری بر ارزش‌های رده‌بندی عملکردی دارند. این موضوع نیز مؤید نظریه واترز، رایت (1994 ) و جونز (1999 ) در خصوص فقدان تمایز میان نام تجاری خدمات مالی است. تمرکز بر ارزش‌های عملکردی با نظریه لوی (1996 ) سازگار است. 

مدرس برند چالش‌های برندینگ شرکت‌های خدمات مالی ین یافته ها همچنین موقعیت برند خدمات مالی را در مراحل اولیه تکامل طیف برند گودیرز  (1996 ) تایید می‌کند. علاوه بر این عمده ارزش‌های موجود در فهرست رسمی ارزش‌های برند با عوامل بهداشتی هرزبرگ مشابهت دارد (رابینز، 1991) که آنها شامل ارزش‌هایی بودند که مشتریان از خدمات مالی انتظار داشتند و در صورت تخطی موجب نارضایتی می‌شد، اما حضور صرف آنها نیز بعید است که به رضایت ختم شود. این به این مفهوم است که در این بازار شلوغ و به شدت فزاینده، تمام این برندها نمی توانند باقی بمانند مگر اینکه تمرکزی دوباره بر تلاششان در خصوص حفظ ارزش‌های عاطفی که آنها را از سایر رقبایشان متمایز می‌سازد داشته باشند.

  عدم تجانس قابل توجه میان اعضای تیم برند با تحقیقات قبلی انجام گرفته توسط دوچرناتونی، دنیلز و جانسون (1993) مطابقت دارد که در آنها درکهای متفاوت مدیران از ارزش‌ها در یک سازمان مشابه نیز در نظر گرفته شده است. همچنین عدم تطابق نگران‌کننده ای با ارزش‌های رسمی برندها نیز آشکار شد. شرکت‌های ارائه دهنده خدمات مالی به این مورد نیاز پیدا کردند که مطمئن شوند قبل از اینکه هر گونه تلاشی در راستای برقراری ارتباط میان ارزش‌های نام تجاریشان با کارمندان و در نهایت مشتریان انجام پذیرد، ابتدا اعضای تیم برند می‌بایست ارزش‌های برندشان را به طور مطلوب و شایسته ای درک نمایند.

  مرحله دوم این تحقیق شامل جمع آوری اطلاعات از کارکنان و مشتریان است که در جهت مقایسه درک آنها از این برندهای خدمات مالی با اعضای تیم آن برندها به کار گرفته شد. همان طور که پیش از این نیز گفته شد تمایز یک نام تجاری در ابعادی مهم است که مناسب و مورد استقبال مشتریان باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ

تفاوت بازاریابی و برندسازی (برندینگ)

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ اگر از زمره کسانی هستید که به فعالیت های تجاری اشتغال دارند و برای آغاز فعالیت آنلاین خود آمادگی دارید، برای قدم گذاشتن به عرصه ی تجارت آنلاین اولین پرسشی که با آن مواجه میشوید به این شرح است:" برای برندینگ یا برندسازی چه اقداماتی باید انجام دهم؟"

سالها تجربه در امر بازاریابی آنلاین حاکی از آن است که احتمالا برای برندینگ به این اقدامات نامبرده در زیر خواهید اندیشید:

لوگو، طرح رنگ، طراحی وب سایت.

چه طرحی برای لوگو مناسب است ؟ کدام رنگها بهترین معرف تجارت شما هستند؟ برای طرحی وب سایت چه باید کرد؟

نام برند، لینک ها و شهرت اجتماعی.

حضور پر رنگ در اینترنت زیرا این امر موجب میشود نام برند زبانزد شود.

SERP ها، کمپین ها و سایر فعالیت های ترویجی.

اما باید خاطر نشان کرد که این طرز فکر اشتباه است چرا که اقدامات نامبرده در بالا همگی از ابزارها و استراتژی های بازاریابی هستند. تفاوت بین بازاریابی و برندینگ در چیست؟


تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ باریابی مجموعه ای است از پروسه ها و ابزارهایی که برای تبلیغ و ترویج تجارت استفاده میشوند. برخی از این ابزارها و متدهای ترویجی عبارتند از سئو، رسانه اجتماعی، PPC، جستجو محلی، موبایل واستفاده از متدهای قدیمی و سنتی. اما برند سازی یا برندینگ عبارت است یک فرهنگ، پیامی با نفوذ و قدرتمند که بر سراسر پروسه تجارت حکمرانی میکند.

تصورات غلط و رایجی که در حوزه برند سازی وجود دارند:

اشتباه گرفتن بازاریابی با برند سازی یکی از رایج ترین اشتباهاتی است که اغلب مرتکب میشوند. اما این تصور غلط تنها اشتباه رایج در این حوزه نیست:

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ برند سازی شامل بازاریابی، تبلیغ، ترویج و هر آنچه که آنرا تحت تاثیر قرار دهد میشود.

همانطور که پیشتر اشاره شد این تصور کاملا اشتباه است چرا که برند سازی مانند بازاریابی اقدامی سطحی نبوده و از آن عمقی تر است. بازاریابی، تبلیغ است و سایر فعالیت های ترویجی یعنی ارتباط با شخصیت و پیام برند. در حقیقت برند شما دربردارنده ی شخصیت، صدا و پیام شما است  و برند سازی پروسه ای است برای بنا نهادن این سه مشخصه.

شما(صاحب تجارت) تنها عامل نفوذ و قدرت.

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ این تصور یکی از شایع ترین تصورات اشتباه بویژه میان کسانی است که اولین فعالیت تجاری خود را تجربه میکنند. درست است که شما بعنوان مالک برند دستورالعمل ها و قوانین لازم برای سازماندهی و ادامه ی حیات برند خود را تعیین میکنید اما این حقیقت لزوما به این معنا نیست که شما تنها کسی هستید که بر آن نفوذ دارید.

درحقیقت کسانی که در نهایت معرف و معیین برند شما هستند مشتریان شما هستند. برداشت آنها از برند شما بر کسانی که با آنها در ارتباطند تاثیر گذار است.از همین رو انتخاب ارزشهای برند به دقت و اهمیت زیادی نیاز دارد. درغیر اینصورت برند شما در مسیر غلط قرار گرفته و حتی بدتر از آن ممکن است کاملا با شکست مواجه شود.

وجود فرمولی برای موفقیت در برند سازی.

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ صرفا به دلیل اینکه همه چیز در بازاریابی اینترنتی قابل اندازه گیری است نمیتوان ادعا کرد برای همه چیز یک فرمول وجود دارد. هیچ کمپانی یا شرکتی مانند دیگری نیست. اما شرکت هایی که در یک زمینه ی مشترک فعالیت داند برای توسعه برند سازی میتوانند از یک پروسه ی مشترک استفاده کننداما همچنان نیازها و خصوصیات منحصربفرد خود را دارند.

شیوه ی درست برند سازی:

بمنظور تاسیس یک برند قدرتمند شما می بایست به پرسش هایی بنیادین پاسخ دهید. پیش از آنکه برنامه ریزی برای استراتژی های بازاریابی آنلاین را آغاز کنید ابتدا باید به نکات زیر توجه کنید:

تعیین هدف.

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ  در گام اول می بایست هدف خود را بطور واضح تعیین کنید. اما انتظار نداشته باشید که فورا به جواب برسید. برای یافتن پاسخ این سوال باید به چراهای زیر پاسخ دهید:

چرا وارد عرصه تجارت شدید؟

چرا قصد دارید به گروه خاصی از مردم(مشتریان خود) کمک کنید؟

انجام این کارها چه اهمیتی دارد؟

همانطور که پیش میروید و به این چراها پاسخ میدهید به هدف خود نیز پی خواهید برد. کمپانی والت دیزنی با پاسخ به این پرسش ها به هدف خود پی برد. این کمپانی یکی از نمونه هایی است که هدف از وجود خود را بخوبی میداند. هدف آنها به ارمغان آوردن شادی برای کودکان در سراسر جهان است. این هدف به تمام فعالیت های آنها نفوذ کرده است.


 استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

انتخاب شخصیت و صدا.

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ بعد از پاسخ دادن به چراهای مطرح شده در بالا و انتخاب هدف نوبت به آن میرسد که از خودتان بپرسید: برند شما چیست؟ پاسخ دادن به این پرسش به شما کمک میکند تا به برند خود شکل و قالب دهید. و به این ترتیب سایر ایده ها، ارزش ها و پیام ها را به این پیکره الصاق کنید. در این مرحله از برند سازی باید به پرسش های زیر پاسخ دهید:

برای تعریف این ارزش ها از چه صوتی باید استفاده کنید؟

چگونه باید مشاهده و درک کنید؟ چگونه باید دوستانه، غیر رسمی و یا رسمی برخورد کنید؟

آیا قادر خواهید بود در تمام طول دوره ی حیات برند خود صادقانه رفتار کنید؟

آخرین سوال مطرح شده اهمیت ویژه ای دارد زیرا مخاطبان شما خواهان شخصتی باثبات و هویتی قابل اطمینان هستند. توانایی شما در حفظ ثبات و صداقت یکی از مهم ترین عناصری است که به وفاداری مشتریان منجر میشود.

تعیین ارزش ها.

بعد از به سرانجام رساندن و موفقیت در انتخاب هویت و شخصیت اکنون نوبت به آن میرسد که از خودتان بپرسید: "من چه کسی هستم؟" ارزش هایی که در مرحله قبلی به آنها دست یافتید در پاسخ به این سوال به شما کمک میکند. این ارزش ها را لیست کرده و با توجه به تجارت خود آنها را تعریف کنید.

کمپانی Zappos در تعریف این ارزشها بسیار موفق بوده است. آنها ده ارزش اصلی دارند که حیاتشان به آنها وابسته است. با مراجعه به وب سایت و بلاگ آنها متوجه میشوید این ارزشها در تک تک پروسه های آنها نسوخ کرده است. تعریف یک مجموعه از ارزشهای راسخ  و عالی به شما در ثبات قدم کمک کرده و همچنین بعنوان رهنمود در هدایت کمپانی عمل میکنند.

تعریف فرهنگ.

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ تمامیت و یکپارچگی سازمان یا شرکت شما شدیدا به فرهنگی وابسته است که شما در تجارت خود ترویج میدهید. کارکنان شاد فعال تر، خلاق ترو وفادارتر بوده و باعث میشوند تجارت شما قدرتمندتر شده و مدیریت آن برای شما آسانتر شود. بنابراین فرهنگی که برای تجارت خود برمیگزینید بسیار اهمیت دارد.

فرهنگ گوگل به تشویق خلاقیت و نوآوری شهرت دارد. آنها به کارکنان خود منبع و زمان میدهند تا بتوانند فرصت ها و چیزهای جدید را کشف کنند. سیاست 20/80 آنها مسیر نوآوری برای مواردی همچون گوگل گلس و آندروید را فراهم کرد. هرچند این سیاست دیگر اجرایی نمیشود اما مهندسین آنها هنوز هم برای انجام پروژه هایی که در آنها اجازه نوآوری دارند مشتاق هستند. دقت کنید،علیرغم حذف این سیاست، فرهنگ نوآوری همچنان بقوت خود باقی مانده است. این است قدرت فرهنگ.

ارتباط برند با مخاطبان.

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ اکنون که متوجه تفاوت میان بازاریابی و برند سازی شدید، زمان آن رسیده است که آگاهی خود از برندتان را تقویت کنید. مراحل نامبرده در بالا بهمراه تحقیق و تحلیل در بازار در تشخیص اینکه چطور و کجا برندتان را به مخاطبان و کاربران خود معرفی کنید کمک شایانی میکنند.

در بحث برنامه ریزی برای استراتژی های ارتباطی نکات نامبرده در زیر بسیار اهمیت دارند:

بیان ماموریت و آرمان کمپانی یا شرکت که با توجه به هدف خود براحتی میتوانید به آن دست یابید.

مزیت ها و فوایدی که مشتریان از تجارت شما دریافت میکنند که در حقیقت همان پاسخ هایی هستند که شما به چراهای نامبرده میدهید.

پلتفرم های انتخابی و رسانه های مناسب آنها.

اغوا و تطمیع کابران برای انجام آنچه که شما خواهان آن هستید.

نتیجه گری:

تفاوت بازاریابی و برندسازی برندینگ مدرس برندینگ برند سازی و بازاریابی دو پروسه ی کاملا متفاوت و جدا از یکدیگر هستند. برند سازی مرکز و هسته ی استراتژی بازاریابی محسوب میشود. برای ساخت برندی قدرتمند و تاثیرگذار شما باید در تک تک مراحل نامبرده در بالا با قدرت و شفاف عمل کنید و در معرفی شخصیت و ارزشهای برند خود به کاربران موفق عمل کنید.

اما آخرین و مهم ترین نکته ای که باید بخاطر داشته باشید این است که برند سازی چیزی نیست که شما بتوانید در آغاز فعالیت خود یک بار برای همیشه انجام دهید. برند سازی تلاشی است مستمر و دائمی که در تمام پروسه ها، فرهنگ و تو سعه ی تجارت نقش داشته و برای بازتاب در تجارت، فداکاری شما را می طلبد. موفقیت شما دربرند سازی در وفاداری مشتریان به برند شما نمود پیدا میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تحقیقات و مطالعات برند ساخت برند طراحی برند

۱- تحقیقات و مطالعات بازاریابی

تحقیقات و مطالعات برند ساخت برند طراحی برند

تحقیقات و مطالعات برند ساخت

ارزیابی و تحلیل  فعالیت ، بازار ، رقبا و مخاطبین هدف

۲ – برنامه جامع زیرساخت برند


چشم انداز برند

تعریف ماموریت برند

ارزش های برند

تدوین استراتژی برند

وعده برند

شخصیت برند

۳ – جایگاه برند


نوع محصول

تصویر و تصور

توضیح ویژگی ها و خصوصیات محصول

مزیت محصول

نوع مصرف کننده

۴ – طراحی ساختار و معماری برند


هویت دیداری برند

ساختار و قواعد نام و نشان برند

رنگ های سازمانی

 فونت های سازمانی

طراحی / بازطراحی لوگو

ساختار و قواعد بصری سبک تبلیغات

ساختار و قواعد سبک و سیاق برند

هویت شنیداری برند


نام گذاری برند

نام گذاری محصولات

آهنگ و موسیقی برند

هویت کلامی برند

شعار برند

تگ لاین برند

نوشتار و متون برند

۵ – ثبت قانونی

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

ثبت لوگو و برند

۶ – نظارت – مراقبت


گزارش از عملکرد برند

مراقبت از برند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند

ضرورت انجام تحقیقات مستمر بازار در چرخه مدیریت برند

تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند

تحقیقات برند

تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند چندی قبل مدیرعاملی عنوان می‌کرد تحقیقات برند صورت گرفته، برای سازمان او مشکلاتی را ایجاد کرده است. می‌گفت هزینه زیادی را صرف تحقیقات برای ایجاد تغییر در سازمان خود کرده ولی نتیجه مورد‌نظر را نگرفته است. تحقیقاتی که به سازمان او اطلاعات نادرستی را داده که با پیاده کردن آن به نتیجه مطلوب نرسیده است. 

تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند  این نشان از این دارد که اگر داده‌ها و اطلاعات تحقیقاتی درستی به سازمان داده نشود نه‌تنها به آن کمکی نمی‌کند بلکه باعث ایجاد انحراف از مسیر قبلی نیز می‌شود و این تحقیقات باید به سازمان‌های ‌تخصصی سپرده شود.


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند سازمان‌هایی که به درستی علم این حوزه را درکشور بومی‌سازی کرده‌اند و درجهت ایجاد تغییرات هدفمند و با برنامه به دیگر سازمان‌ها کمک ارائه می‌کنند. حال شاید این سوال برای هر مدیرعاملی پیش آید که این تحقیقات را به چه کسانی باید سپرد. آیا سازمان باید در درون خود این کار را انجام دهد یا به بیرون از سازمان سپرده شود؟ 


برون‌سپاری تحقیقات بازار در حوزه ارزیابی برند


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند رضا مهدوی، مدیر برند همراه اول و مشاور در حوزه برند درباره لزوم برون‌سپاری تحقیقات بازار به «فرصت امروز» می‌گوید: تحقیقات حرفه‌ای در حوزه برند، نیازمند نیروی انسانی متخصص و باتجربه، تجهیزات و امکانات مرتبط است که ایجاد این امکانات در داخل سازمان هزینه‌های زیادی را به شرکت تحمیل می‌کند لذا بهترین روش برای انجام این‌گونه تحقیقات، برون‌سپاری به شرکت‌های تحقیقات بازار است.


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند شرکت‌هایی که برای این کار شکل گرفته‌اند و از نیروهای متخصص استفاده می‌کنند، در این زمینه دانش به روز دارند و آخرین متدهای تحقیقات بازار را درکشور پیاده و بومی‌سازی می‌کنند و تجربه خوبی در صنایع مختلف به‌دست آورده‌اند و می‌توانند تجربیات خود را به صنایع مشابه تعمیم دهند. اگر شرکتی تصمیم بگیرد‌ خود، واحد تحقیقات بازار را در داخل سازمان ایجاد کرده و راسا اقدام به انجام امور تحقیقاتی کند، با چالش‌هایی زیادی مواجه می‌شود. 


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند مهدوی اضافه می‌کند: اساسا برون‌سپاری تحقیقات، علاوه بر مزایایی که اشاره کردم سازمان را چابک نگه می‌دارد. اگر سازمان هر خدمتی را که به آن نیاز دارد، بخواهد در داخل خود ایجاد کند، شرکت آن قدر بزرگ می‌شود که مدیریت آن دشوار خواهد بود. اگر هم سازمان بخواهد با بضاعت اندک در خصوص برند خود تحقیقات کند، خروجی قابل قبولی دریافت نخواهد کرد. 




تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند البته بحث برون‌سپاری به معنای حذف نظارت بر عملکرد آژانس نیست. دپارتمان تحقیقات بازار یکی از واحدهای کلیدی و موثر در سازمان به شمار می‌رود اما بیشتر باید نقش مدیریتی و نظارتی در حوزه تحقیقات برند داشته باشد و آژانس را در مسیر صحیح هدایت کند تا اینکه بخواهد تحقیقات را راسا انجام دهند. 


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند در شرکت‌های کوچک‌تر، مدیر بازاریابی یا حتی شاید خود مدیر‌عامل، نقطه تماس با تحقیقات بازار هستند، اما حسب نیاز و سایز شرکت، در صورت امکان، ایجاد دپارتمان تحقیقات یک اقدام ضروری است و افرادی با تجربه مرتبط و آشنا به صنعت مورد نظر و شرکت باید در این بخش به کار گرفته شوند. 


ورودی‌های ارزشمند تحقیقات برند  برای تعیین استراتژی


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند مهدوی در ادامه می‌گوید: هر شرکتی باید وضعیت برند خود را در بازار بداند. شاید برخی مدیران تصور کنند که ارائه محصول خوب و انجام تبلیغات گسترده می‌تواند به ارتقای ارزش برند آنها کمک کند اما تصویری که شرکت به‌واسطه ارائه محصولات و تبلیغات، از خود به نمایش می‌گذارد با آنچه که در ذهن بازار شکل گرفته لزوما یکسان نیست. 


استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند تنها راه برای فهمیدن این مطلب ارزیابی مستمر برند است. تبلیغات آن چیزی است ما درباره خودمان به بازار می‌گوییم و برند آن چیزی است که مردم راجع به ما می‌گویند. برای اینکه برند خود را بشناسیم باید از بازار پرس و جو کنیم و تحقیقات کمی و کیفی در خصوص برندمان انجام دهیم. 


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند به گفته مهدوی، سازمان‌هایی که قصد دارند جایگاه خود را در بازار تغییر دهند و استراتژی‌شان را بازنگری کنند، چاره‌ای جز تحقیقات جامع در خصوص برندشان ندارند. ورودی‌های این تحقیقات به همراه بررسی وضعیت بازار و رقبا به شرکت کمک می‌کند تا بتواند استراتژی مناسبی را برای برند خود انتخاب کند. 


تحقیقات برند تحقیقات برند سازی تحقیقات بازاریابی برند البته ارزیابی برند باید حسب نیاز برند و صنعت، در بازه‌های زمانی مشخص انجام شود و نباید به مبحث تحقیقات برند به‌صورت موردی و مقطعی نگاه کرد. در این تحقیقات اطلاعات ارزشمندی در خصوص سطح آگاهی از برند، میزان شناخت از عملکرد برند، محبوبیت، تصویر و تداعیات برند، شخصیت برند، وفاداری و... به‌دست می‌آید که با تحلیل این داده‌ها می‌توان نسبت به اخذ تصمیمات منطقی اقدام کرد در غیر‌این‌صورت مدیران کورکورانه قدم برخواهند داشت و صرفا به حس خود از بازار تکیه خواهند کرد که ممکن است لزوما صحیح نباشد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره برندینگ برای داشتن برند خوب

داشتن برند خوب

 مشاوره برندینگ برای داشتن برند خوب

مشاوره برندینگ برای داشتن برند خوب

برند و برندسازی در بازارهای مدرن جهان امروز امری بسیار مهم است. طبق برخی بررسی ها روزانه شاهد میلیون ها رفتار و تعامل اشتباه از سوی برندهای مختلف هستیم، در نتیجه شما به عنوان صاحب یک کسب و کار باید تلاش کنید که از این اشتباهات بپرهیزید. با وجود تعداد بسیار زیاد رقبا، راهی جز ساخت یک برند خوب و محبوب که مورد قبول مخاطبان قرار بگیرد، باقی نمی ماند. البته نحوه ای که برای معرفی و برندسازی انتخاب می شود بی شک برای هر صنعتی متفاوت است و نمی توان الگوهای یکسانی را برای همه در نظر گرفت. اما اصولی وجود دارد که بدون توجه به نوع کسب و کار، باید به آنها توجه ویژه داشت.


ساده سازی: بسیاری از افرادی که کسب و کار خود را به تازگی شروع کرده اند، تصور می کنند که می توانند همه چیز برای همه ی افراد باشند و در تلاش هستند تا همه ی مسائل را حل کنند. در حالی که حقیقتا می دانیم با وجود مخاطبان گوناگون و نیازهای مختلف و حتی علایق و سلایق متفاوت، نمی توان همه ی مردم را بازار هدف خود قرار داد. لذا انتخاب یک بازار گوشه و داشتن هدفی مشخص منجر به بهترین عملکرد خواهد شد. البته این به معنای عدم گسترش فعالیت ها نیست. هر کسب و کاری با گذشت زمان می تواند به گسترش فعالیت ها و بازار خود اقدام کند.

اختلال در فرآیند بازاریابی: مفهوم اصلی اختلال در فرآیندهای بازاریابی، به هرگونه عملکردی گفته می شود که وعده ها و اهداف اولیه برند را نادیده بگیرد و منجر به توقف یا تاخیر در رسیدن به اهداف شود. یکی از عواملی که می تواند این حالت را از بین ببرد، خلاقیت و نوآوری در کار است. تنها، درست انجام دادن آنچه تعیین شده است نمی تواند موفقیت چشمگیری حاصل کند بلکه با افزایش نوآوری و ابتکار در کار می توان به بهبود روند فعالیت ها دست یافت.

بیان اهداف اصلی برند: داستان سرایی و بیان پیام ها، وعده ها و دلیل وجودی یک برند چیزی است که بسیاری از برندها در ابتدای کار خود توجه بسیار به آن می کنند اما در ادامه، اکثرا به آن عمل نمی کنند. همین عامل از جمله مواردی است که محبوبیت و حس وفاداری یک برند را بعد از مدتی نزد مخاطبین از بین می برد. به همین دلیل اغلب گفته می شود که در بیان اهداف و وعده های برند خود مبالغه نکنید و آنچه را که حقیقتا می توانید به آن عمل کنید، به مخاطبان خود وعده دهید.

آرزوهای بزرگ: هر صاحب کسب و کاری یقینا برای خود و برای برند خود آرزوهای بزرگی دارد. اما با گذشت زمان و در هنگام مواجهه با مشکلات، آنچنان درگیر حل مسائل می شوند که یا آرزوها و ایده های بزرگ خود را به طور کلی فراموش میکنند و یا آنها را غیر عملی می بینند. در حقیقت مشکل بسیاری از برندها نداشتن ایده نیست، بلکه عمل نکردن به آنهاست. ممکن است سال ها طول بکشد تا ایده ها به عمل برسند اما فراموش نکنید که ایده های بزرگ، برندهای بزرگ می سازند.

لوگو و سمبل برند: تصاویر، قدرت بیان بهتری نسبت به کلمات دارند. گاه یک تصویر به تنهایی می تواند تمامی داستان برند را بیان کند بدون آنکه نیاز باشد جملات و شعارهای متفاوتی درباره ی آن گفته شود. برندها می توانند شعاری مناسب برای خود داشته باشند اما این شعار نمی تواند جایگزین لوگو و سمبل های برند آنان باشد. تصاویر همچنین بار احساسی بیشتری را نسبت به کلمات به مخاطبان انتقال می دهند و قدرت اثرگذاری بیشتری نیز دارند.

معنا بخشیدن به برند: آنچه در ابتدای ایجاد یک برند باید به آن توجه داشته باشید و سوالی که باید از خود بپرسید این است که چرا می خواهید چنین برندی ساخته شود و هدف اصلی و دلیل وجودی آن چیست؟ چه ارزشی قرار است ارائه شود که تا به حال وجود نداشته و چه مزیت رقابتی در برند شما وجود دارد؟ برای مثال کسب درآمد شاید یکی از اهداف اصلی شما باشد اما نباید تمام معنا و هویت برندتان باشد. مخاطبان، برند شما را با دلایل وجودی آن شناسایی و انتخاب می کنند. اگر نتوانید نیازی را برطرف کنید، وجود برند شما قابل قبول نخواهد بود.

عمق یک برند: ارزش واقعی یک برند در حقیقت چیزی فراتر از یک ظاهر سحطی است. مشتریان باید بتوانند به حقیقت درونی یک برند نیز دست پیدا کنند. تا زمانی که شعار یک برند، وعده ها و پیام ها فقط در حد بیان باقی بمانند طبیعتا آن برند عمقی نخواهد داشت. مگر اینکه به تمامی آنها جامه ی عمل نیز پوشانده شود. ممکن است هویت یک برند در طول زمان دچار تحولاتی شود اما حقیقت وجودی آن و دلیل آن همواره ثابت است. ارزش اصلی برندتان باید توسط مخاطبان به درستی درک شود.

برند= آزمایش و خطا


استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


برندهای بسیاری وجود دارد که شاید بدون دلیل مشخصی بسیار مشهور شده اند. شاید توضیح این مطلب که چرا برخی برندها به جایگاه خوبی دست یافته اند و برخی دیگر خیر، کمی سخت باشد. اما با نگاه به برندهای موفق می توان آثار توجه به این 7 نکته ی مهم را در آنها دریافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس برند چگونه یک برند قدرتمند بسازیم

چگونه یک برند قدرتمند بسازیم؟

مدرس برند چگونه یک برند قدرتمند بسازیم

مدرس برندینگ مدرس برند

به گزارش مدرس برند چگونه یک برند قدرتمند بسازیم انتخاب نام تجاری کالا یا خدمتی که در یک صنعت ارائه می‌‌شود می‌‌تواند سودآورترین بخش از یک استراتژی بازاریابی باشد. در ساده‌ترین تعریف، نام تجاری را می‌‌توان سمبل و نمادی از کالای شما دانست که قادر است از طریق آرم، ترکیب رنگ‌ها، صدا، مظاهر و حتی شیوه‌های نوشتاری، پیام مورد نظر را به مخاطب منتقل ساخته و در اولین نگاه کالای شما را به ذهن وی آورد.



به گزارش مدرس برند چگونه یک برند قدرتمند بسازیم  انتخاب نام تجاری کالا یا خدمتی که در یک صنعت ارائه می‌‌شود می‌‌تواند سودآورترین بخش از یک استراتژی بازاریابی باشد. در ساده‌ترین تعریف، نام تجاری را می‌‌توان سمبل و نمادی از کالای شما دانست که قادر است از طریق آرم، ترکیب رنگ‌ها، صدا، مظاهر و حتی شیوه‌های نوشتاری، پیام مورد نظر را به مخاطب منتقل ساخته و در اولین نگاه کالای شما را به ذهن وی آورد.

به گزارش مدرس برند چگونه یک برند قدرتمند بسازیم  هدف از این مقاله ارائه لیستی از اسامی‌ ‌سازمان‌های موفق در زمینه ایجاد نام‌های تجاری قدرتمند نمی‌‌باشد، اما به نظر می‌‌رسد که مثال کوچکی در این جا می‌‌تواند بازاریابان جوان و تازه کار را با اهمیت این مباحث بیشتر آشنا سازد. اگر در این لحظه شما کلمه کولا را بشنوید، چه چیزی به ذهنتان متبادر می‌‌شود ؟ آیا سریعا تصویری از قوطی قرمز رنگی که آرمی ‌‌با خطوط شکسته لاتین روی آن می‌‌باشد، در ذهن شما نقش نمی‌‌بندد؟ سمبلی که در تمامی‌ بطری‌ها و قوطی‌های مربوط به یک نوشیدنی گازدار به‌خصوص به چشم می‌‌خورد.

نام تجاری این محصول در ذهن شما از قبل وجود داشته است.

به گزارش مدرس برند چگونه یک برند قدرتمند بسازیم  در دنیای کنونی، انواع مختلفی از نوشیدنی کولا وجود دارد، اما آن چه که ظاهر نمادین این نوشیدنی خاص را به ذهن شما می‌‌آورد، همان چیزی است که ما آن را نام تجاری قدرتمند می‌‌نامیم. در واقع شما یک نام تجاری ماندگار را فقط زمانی که با آن مواجه می‌‌شوید به یاد نمی‌‌آورید، بلکه هرگاه نیازی در خود حس می‌‌کنید، کیفیت آن نام تجاری را به یاد می‌‌آورید و همان را می‌‌خواهید.

به گزارش مدرس برند چگونه یک برند قدرتمند بسازیم  البته مساله‌ای که نباید نادیده گرفته شود این است که تنها کالایی می‌‌تواند نام تجاری قدرتمندی را به خود اختصاص دهد که کیفیت بالایی داشته باشد. صرف هزینه برای تقویت نام تجاری کالایی که از کیفیت پایینی برخوردار است، تنها به هدر دادن منابع می‌‌باشد. از طرف دیگر در دنیای پررقابت کنونی که تمام بنگاه‌های کوچک و بزرگ، خواهان تمایز چشمگیر خود و محصولات خود می‌‌باشند، یک نام تجاری نیرومند، اسلحه قدرتمندی برای شکست رقبا محسوب می‌‌شود، اما مساله‌ای که وجود دارد این است که در طول زمان بنگاه‌هایی که دارای منابع محدود و ‌اندک مالی بوده‌اند همیشه تحت‌الشعاع سازمان‌های بزرگ و ثروتمند قرار گرفته‌اند. سازمان‌هایی که منابع و تجهیزات مالی فراوان آنها، امکان به‌کارگیری بیشترین و پرسروصداترین تبلیغات و شیوه‌های جلب مشتری را به آنها داده است. اما این پایان کار بنگاه‌هایی با بودجه ‌اندک و محدود نمی‌‌باشد. یکی از رسانه‌هایی که در ابتدا امید بسیاری به این گونه شرکت‌ها می‌‌بخشید، اینترنت بود. اینترنت در ابتدا ارزان و برای رقبا ناشناخته بود، اما به تدریج با ورود رقبای قوی، با بودجه‌های کلان که قیمت‌های بالاتری برای به کارگیری فضاهای اینترنتی پیشنهاد می‌‌کردند، مجددا عرصه بر حضور شرکت‌ها و بنگاه‌های ضعیف‌تر از لحاظ مالی تنگ شد، اما حضور افراد خلاق در حوزه تبلیغات باز هم راه‌های جدیدی را پیش رو گذاشت به نحوی که بدون صرف هزینه‌های کلان بتوان به نتایج درخشانی دست یافت.

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


به گزارش مدرس برند چگونه یک برند قدرتمند بسازیم  یکی از موثرترین شیوه‌های به کار گرفته شده استفاده از مشتریان در روند ساختن یک نام تجاری قدرتمند است در این حالت، مشتریان صرفا دریافت‌کنندگان ساده کالای شما نمی‌‌باشند، بلکه مشاوران اصلی شما در جهت بهبود بخشیدن به وضعیت نام تجاری شما و اجزا آن می‌‌باشند و از این روست که امروزه سازمان‌ها در هر ابعاد و‌اندازه‌ای که باشند، به استفاده از وب‌سایت‌های خلق نام تجاری به صورت آنلاین روی آورده‌اند. این سایت‌ها به آنها این امکان را می‌‌دهد که با پرداخت مبلغ ‌اندکی پول به عنوان پاداش در قبال یافتن خطا‌های موجود در وب‌سایت مربوط به شرکت، مشتریان بالقوه را در ساخت یک نام تجاری قدرتمند شریک تلاش‌های خود سازند. زمانی که مشتریان می‌‌بینند که چگونه بنگاه مذکور در تلاش برای رفع خطاها و اشتباهات خود حتی در فضای مجازی اینترنت می‌‌باشد، ذهنیت مثبت و اعتماد بالایی نسبت به شرکت مربوطه در وی به وجود می‌‌آید. علاوه بر این ، زمانی که مشتریان احساس می‌‌کنند که در افزایش کیفیت وب سایت موثر بوده‌اند، احساس نزدیکی بیشتری با بنگاه مورد نظر می‌‌نمایند و از همه مهم‌تر اینکه بازدیدکننده از یک وب‌سایت برای پیدا کردن خطا‌های موجود، ناگزیر به دقیق شدن و مطالعه بیشتر وب‌سایت است، در نتیجه کاملا تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و شرکت و محصول آن در ذهن وی نقش خواهد بست مورد اشاره شده تنها یکی از هزاران روش‌های خلاقانه‌ای است که فعالان حوزه تبلیغات برای خلق یک نام تجاری ماندگار و قدرتمند به کار بسته‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس برند مدرس برندینگ سیاسی، وابسته به ذهنیت مردم

برندینگ سیاسی، وابسته به ذهنیت مردم

مدرس برند مدرس برندینگ سیاسی، وابسته به ذهنیت مردم

مدرس برندینگ مدرس برند

علی ماندگار/ برند سیاسی در بسیاری از کشورهای توسعه‌نیافته شاید بیشتر شبیه یک شوخی باشد تا واقعیتی که بتوان روی آن حساب کرد یا از آن سخن گفت. یکی از متخصصان بازاریابی سیاسی در جایی نوشته بود که وقتی تعاملات سیاسی چهره‌های مرجع در یک جامعه با مردم براساس مناسبات سنتی یا اجبارهای بی‌چون‌وچرا باشد، نمی‌توان مدعی برندهای سیاسی بود، چون اصلا قرار نیست گروه‌ها و افراد سیاسی با استفاده از متون بازاریابی بخواهند نمایی متشکل از علم و عمل را نشان دهند و از این طریق روی مردم یا گروه‌های هدف تأثیر بگذارند. به نظر می‌رسد باید به این نظریه‌پرداز بازاریابی حق داد. او به‌درستی درباره ماهیت برندهای سیاسی در برخی از نقاط جهان سخن گفته و آنها را تحلیل کرده است.

به گزارش مدرس برند مدرس برندینگ سیاسی بدون شک یک چهره سیاسی وقتی مطمئن باشد یا با دوپینگ می‌تواند از موانع عبور کند یا انتخاب بدون چاره بخش بزرگی از مردم محسوب می‌شود، لزومی ندارد که برندینگ سیاسی را مورد نظر قرار دهد و به اصول آن توجه کند. البته اکنون تا حد زیادی این مسئله برطرف شده است اما باز هم فاصله زیادی بین کشورهای توسعه‌یافته و برخی از کشورهای بدون توسعه وجود دارد. سیاستمدارانی با قد و قواره‌های یک برند در جهان مدرن، حتی بر این باورندکه مردم باید بتوانند بوی عطر آنها را از پشت شیشه جعبه جادو نیز احساس کنند.به گزارش مدرس برند مدرس برندینگ سیاسی  البته این یک مثال است برای آنکه مشخص شود برندینگ سیاسی فارغ از تبلیغاتی که درباره اعطای خدمات اجتماعی دارد، این توانایی را هم باید داشته باشد تا در ظاهر نیز موجب شیفتگی مخاطبان شود. این در حالی است که در برخی از کشورها، نیروهای مرجع سیاسی یا افرادی که می‌خواهند فرماندهان قوای مجریه و مقننه باشند، حتی ساده‌ترین اصول را درباره تیپ ظاهری رعایت نمی‌کنند.

این افراد حتما در جایی زندگی می‌کنند که نیازی به برندشدن وجود نداشته است و به تعبیری ساده‌تر با همان سر و وضع نیز می‌توانند به مقاصد سیاسی خود برسند. خب به این مسئله دقت کنید، چون معنای ساده آن این می‌شود که فقط نباید سیاستمداران را به تازیانه بست که درک یا فهمی فاقد خاصیت برندینگ دارند. در سوی‌ دیگر این ماجرا مردم هستند که به‌طور قطع نقش اصلی را در شکل‌گیری بازاریابی سیاسی یا برندشدن چهره‌های سیاسی ایفا می‌کنند. بدون آنها حتما نیازی نیست یک فرد سیاسی بخواهد با تن‌دادن به قواعد برند سیاسی و گرفتاری‌های آن به گونه دیگری از میادین سخت عبور کند. درک این تعادل یا رویکرد دو طرفه بسیار ساده است. یک فرد سیاسی را اگر فارغ از نوع مراودات سیاسی موجود در هر جامعه‌ای مورد سنجش قرار دهیم، تنها چیزی که موجب می‌شود این کاراکتر سیاسی به برند فکر کند، به گزارش مدرس برند مدرس برندینگ سیاسی  خاستگاه ذهنی مردم درباره برند و تأثیر آن در تصمیم‌گیری‌های نهایی است. وقتی مردم در یک کشور فرضی بدون توجه به کارآمدی‌ها به‌سادگی دست روی چهره‌ای می‌گذارند یا چهره‌ای را انتخاب می‌کنند که حتی نخواسته است اندکی حداقل استانداردهای برندینگ را در ظاهر خود رعایت کند، هر کاری کنیم نمی‌شود از آن چهره سیاسی پرسید چرا به برندشدن اهمیتی نمی‌دهد یا هیچ ارزشی برای آن قائل نیست.

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

به گزارش مدرس برند مدرس برندینگ سیاسی  او در جامعه‌ای زندگی می‌کند که اگر کسی ساعت‌های بی‌شماری برای برندبودن تلاش کرده باشد یا حتی هزینه‌های زیادی در این مسیر متحمل شده باشد، باز نمی‌تواند مطمئن باشد مردم او را به فردی که هیچ ذهنیتی درباره برندهای سیاسی ندارد، ترجیح دهند. به‌همین‌دلیل در چنین موقعیت جغرافیایی هیچ‌کس خودش را خسته نمی‌کند. حالا در نظر بگیرید، اجبارهای ایدئولوژیک در انتخاب چهره‌های سیاسی نیز روی رفتار مردم برای برگزیدن مطلوب‌هایشان تأثیر داشته باشد. آن وقت حتما دیگر وقت‌گذاشتن برای برندشدن در عالم سیاست کاری بیهوده محسوب می‌شود. البته در شرایط امروز برخی از کشورهای در حال توسعه همچون ایران هستند که ماهیت و محتوای برند سیاسی را درک کرده‌اند و برخی چهره‌های سیاسی در آن سعی می‌کنند برحسب موقعیت‌های زمانی و مکانی خود ظرف برند را بپذیرند اما در مجموع هنوز کشورهای در حال توسعه زیادی وجود دارند که نمی‌دانند بازاریابی سیاسی و برندینگ سیاسی تأثیر بسیاری زیادی برای تبلیغ کالاهای موجود در فضای سیاسی دارد.

به گزارش مدرس برند مدرس برندینگ سیاسی  یک سیاستمدار باید دائم درباره محصولاتی مانند رفاه و امنیت برای مردم حرف بزند و خود را در بوق کند که بهترین ارائه‌دهنده این محصولات است اما اگر نداند برندبودن چه تأثیری در رقابت برای عرضه این محصولات دارد، آیا می‌تواند پیروز میدان باشد؟ چنین فردی اگر هم بدون اندکی توجه به استانداردهای برندینگ و بازاریابی سیاسی به توفیق دست یابد حتما تکیه بر دوپینگ داشته است. آیا این‌گونه نیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدرس برند مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

استاد بهزاد حسین عباسی مدرس زبان بدن استاد زبان بدن سخنران زبان بدن تدریس بازرایابی

مدرس برند سخنران برند استاد برند تدریس برند معلم برند سمینار برند سخنران برند

مدرس برند استاد برند سخنران برند

مدرس برندینگ سخنران برندینگ استاد برندینگ تدریس برندینگ معلم برندینگ سمینار برندینگ سخنران برندینگ

مدرس برندینگ استاد برندینگ سخنران برندینگ

مدرس برند مدرس برندینگ

مدرس برندینگ استاد برندینگ سخنران برندینگ